متن وطن
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات وطن
هر گاه به نام زنی ترانه ای سرودم،
قومم بر من تاختند:
«چگونه است که شعری برای وطن نمی گویی؟»
و آیا زن چیزی جز وطن است؟
آه.. کاش آن که مرا می خوانَد،
دریابد
عشق نگاشته های من
تنها برای آزادی وطن است...
جدائی اجباری از وطن و کاشانه، درد و غم سنگینی بر سینه غربت نشینان است.
رحمان شاهسواری کینگ
در هر فصلی از سال وطن زیباست،آن هم ایران بزرگ و عزیز مان.
نویسنده:رحمان شاهسواری کینگ
وطنم، ایران من، جانم فدایت می کنم
روز و شب بر اقتدارت من دعایت می کنم
روز مرگم لحظه های رفتنم از این جهان
با تمام عشق و ایمان من صدایت می کنم
تیر گی ها می زدایم از وجودت ای وطن
با تمام هستی خود من صفایت می کنم...
امروز روزی ست که وطن، قلم بر دست
دواتش را پی در پی پس می دهد
صبح میزش کثیف می شود
و شب دفترش
از جایش بلند می شود،
لباس وصله دارش را
تکان میدهد و غبار، فضای
اطرافش را پر میکند
همان وطنی که روزی تاجور بود
تاریکی...!
تنها...
وطن رفته است
یک جای دور
ما اینجا همه تنهاییم
انتهای صفحه تقدیر
لابه لای انقلاب رنگ ها ایستاده ایم
کسی آزادی را صدا کند
زندگی های مان یخ کرد
خوب میشی ، زخم هات پانسمان میشن،
خنده هات برمیگردن، اشکات پاک میشن،
سبز سبز میشی، بوی امید دوباره توی تنت
جا خوش میکنه، حالت جوری خوب میشه
که همه آرزو میکنن کاش جزوی از تو بودن
تو دوباره بدون درد نفس میکشی،
سر پا میشی، قوی تر میشی و...
[نیشتیمان ڕەشپۆشە، بۆیە ڕەشبینم]
ببورە ئاڵاکەم،
چوار ڕەنگی ڕەنگاڵای...
وەلێ لەژێرتا، هەر ڕەشم بینیوە
...
ببورە نیشتیمان
دەست پێنوس ناگرێ بۆستایشت،
لەژێر هەرئاسمانێک هەر پارچە زەویەک
تەنها خەمم چنیوە.
...
چیت بۆ بنوسم نیشتیمان؟
چۆن قەدماغەی برینت هەڵدەمەوە؟
لەشوێنێک ڕۆڵەی خۆتە گەزەت لێ دەگرێ
لەلەیەک دوژمنەو خستوتیە هەزار کەمینەوە.
......
خوب می توانم
همه ی کلمات لغتنامە ها را بدزدم و پنهان کنم
اما هرگز نمی توانم، جز این سرزمینی که در آن هستم
سرزمین دیگری را موطن خود کنم.
شعر: بروسک صلاح
ترجمه: زانا کوردستانی
آشوب میگردد دلم وقتی که میبینم
دلهای عاشق خسته از جبر زمان هستند
وقتی کسی دلواپس مرگ قناری نیست
یعنی که مردم ظالم و نامهربان هستند
تورا وطن میپنداشتم
حال که از پیش تو میروم
گویی که ترک وطن کرده ام
گویی کودکی طرد شده از آغوش مادرم
دیگر هرکجا که سُکنا گزینم
غریب از وطنم
به راستی که ادمی میتواند وطن باشد برای دیگری
مرا به خودت بازگردان
وطنم
دوباره هوایت صاف خواهد شد
و پرنده بر آسمانت خواهد رقصید،
وطنم
تو را بیشتر از جان دوست دارم
و یقین دارم به روزهایی که
در کویر تو آرام آرام باران خواهد بارید...
وطن جایی ست
که روح در تبعید نباشد
وطن
یعنی روح در تبعید نباشد