متن چشمانت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشمانت
محبوس
در حصار چشمانت
نگاه من
چامک
شرمسار
باز می کنی
پنجره ی چشمانت را
شرمسار می شود
آفتاب
متوسل می شوم به چشمانت
که به راستی
لااله الا عین
هیچ چشمی جز چشمان تو
مسحورم نکرد.
و لا اله الا رویت
هیچ سیمایی جز سیمای تو نیست.
تو دنیای منی و در این دنیا دریایی است به نام چشمانت که همچون ماهی غرقشانم.
اسما رحمانی(آیناجهانی)
چون ریشه به درخت
ابر به آسمان
ماهی به دریا
ماشین به خیابان
ونور به خورشید
به تو نیازمندم
هر لحظه و هرجا
ارتش چشمانت چه حماسه ای آفرید...
با نگاهی آشنا..
آنسان که اسیر کرد همه سپاه
چشمانم...
حسن سهرابی
حال مرا نپرس
امشب شب ترین شب های من است
در میانه عبور از پل تکثیر شده چشمانت
به محال پر می کشم
واقعیت خودش را به خیال تو می بازد
و در تو محو و محوتر می شود
و حالا اینجا در خیالم همه چیز جور دیگری ست
حتی...
بیا با هم سلفی بگیریم،
یک عکس ۲ نفره
من به دوربین نگاه میکنم؛
تو به من
نمی خواهم چشمانت در تاریخ
ثبت شوند...!
پ.ن۱: بعدها تاریخ خواهد گفت
چشمانت چه کرد با من ِ
تنها تر از لطفعلی خان ِبی سپاه
پنجشنبه ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰ / ۴ دی ۱۳۹۹
زدم پرسه در ساحل چشمانت و صدها گِله
از بارانی که نبارید و چتری که چرا خیس شد!
ارس آرامی
خیالِ چشمهای تو
برای من
چیزی شبیه قهوه ی دمِ صبح است
دلپذیر
آرامش بخش
خواستنی...
خواستنی که نه!
خواستنی ترین!!
وای از آن قهوه ی چشمانت
که روز آرامم می کند و
شب، بی خواب!
به قلم شریفه محسنی شیدا