پنجشنبه , ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
برگرد ... این لبان من ، این جام بوسه هااز دام بوسه راه گریزی اگر که بودما خود نمی شدیم چنین رام بوسه ها !...
برگردمرا وادار نکنکه میان خودم و تُ یکی را انتخاب کنممنهمه چیز را کنار تُ دوست دارمحتی خودم .....
تمام راه رفته را برگردلبخندهایت را درخاطرم جا گذاشتی......
زشت استکه شاعر وسط خواندن یک شعربا آمدن واژه ی "برگرد" بِگرید....زشت است،ولی زشت تر این است کهعشقت بر شانه ی یک آدم نامرد بِگرید... ...
زود برگرد و بیا، خسته ام از رنگ سیاهروزهایم همه از جنس مُحرّم شده است...
هان ای بهار خسته که از راه های دور موج صدا ی پای تو می آیدم به گوشوز پشت بیشه های بلورین صبحدم رو کرده ای به دامن این شهر بی خروشبرگرد ای مسافر گم کرده راه خویش از نیمه راه خسته و لب تشنه بازگرداینجا میا... میا... تو هم افسرده می شوی در پنجه ی ستمگر این شامگاه سرد......
یا برگرد یا آن دل را برگردان......
بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالی ستبدجور از نبودنت شاکی ستهر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست......
برگرد آنقدر که تو رادوست داشته ام نبوسیده ام...
برف بارید به این شهرکجایی بی من؟کاش سردت نشود...دل نگرانم، برگرد....
مرا دوباره به آنروزهای خوب ببر سپس رها کن و برگرد من نمی آیم......
بُریدم از همه؛ برگرد تا که زنده شومو از تمام جهان سهمِ من تو باشی و بس!...
برگرددر من کسیبهانه ات را میگیرد ....
برگرد دیگر طاقت دوری تودر من اندک شده دلتنگم به توبه من عادت شده زخم توتو دلم چه خوب جامونده اسم تو...
کاش تو رو ندیده بودم توی اون سه شنبه سردکاش میشد شبا با گریه بگم هر جوری برگرد...
سیگار را با هیچ چیز عوض نمی کنم برگرد،ثابت کن دروغ می گویم......
برگردبرگرد نازنینبرگردمن فهمیدم دنیایِ بدونِ توچقدر سختهوحشتناکهمرد افکنهبرگردتا بخاطرِ تو و این سیگاراز نفس نیفتادمقول میدم جبران کنمبرگرد نازنینم...این بار اگر دنیا یک طرف باشه و تو یک طرفمن تو رو انتخاب می کنم......
در من جا مانده ایبرگرد!دیگر به جایی نمی رسی!...
برگرد و بیا دلتنگ دیدارم بغض شب تارم من هرچه دارم از تو دارمبرگرد و بیا آشفته مگذارم دوری و بی تو بی قرارم...
نفسی / می روی برگرد...
گاهی بیشتر از یک شال پشمییا یک پالتوی چرمصدای نفس های کسی از پشت تلفن گرمت می کندکه می گوید:منتظرم زودتر برگرد...