متن قاصدک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات قاصدک
چه کسی میدانست قاصدک ها
بعد از فوت کردن به کجا می روند
این همه آرزو به آسمان فرستادن و دست خالی برگشتن طبیعی نیست ...
هر روز صدایت مَرا متوقف می کند
من را از دنیا بیرون میکشد
و در عالم خیال پَرسه میزنم
تو در زیبا ترین حالت روبه روی من هستی
نزدیک میشوم اما، تو صد قاصدک می شوی
و ...
من می مانم و آغوش تنهایی...
ای کاش که پروانه ی زیبا باشیم
یا قاصدکی میان گلها باشیم
سرشار ز عشق تا سحر در بُستان
خنیاگر دل چو مرغ مینا باشیم
بادصبا
من ز میخانه ی چشمت نظری میخواهم
از تو یک خواسته ی مختصری میخواهم
مانده ام گوشه ی بی حوصله ی تنهایی
قدر یک قاصدک از تو خبری میخواهم
سخت امشب تب یادت به سرم افتاده
در کنارت نفس تازه تری میخواهم
هر شبم با لب خاموش سخن میگویم...
تو فروغ آرزوهای منی
تو را دست کدامین قاصدک بسپارم..؟.
که برآورده شوی…
و عشق را
تا بی نهایت تا خدا ..
تا بوسه ی پروانه ها
در میان قلبم
عاشقانه
ادامه دار کنی …
باز رسید پاییز
جدا شدی تو از من
مثل برگ یه شاخه مثل گل بهاره
نوازش باد ، آمد سراغ تو
دست نسیم برای بردنت
با باد همسفر شدند
بی آنکه بگویم حرفی
دست به دست تو سپرد
به خیال آشنایی تو از من جدا شدی
تو مرا به دست...
چه سخت است که پیامت را سپرده باشی به قاصدکی که راهش را گم کرده باشد و تو انتظار پاسخ داشته باشی بی خبر.....
حجت اله حبیبی
کاش،،،
انعکاسِ زمزمه های
تو و من
به گوشِ جهان برسد...
اگرچه می دانم
قاصدکِ ماه؛
سفرِ روزانه ندارد!
لیلا طیبی (رها)