پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رفتن را همه بلد هستن..ماندن کار دل هست..دلم را ب دلت زنجیر کرده ام..المیرا پناهی -درین کبودنویسنده...
دنیا یک وطن به من بدهکاریوطنی برای ماندن نه دربدری!!ارس آرامی...
وقتی می مانی و می بخشی، فکر می کنند رفتن را بلد نیستیباید به آدم ها از دست دادن را متذکر شدآدم ها همیشه نمی مانندیک جا در را باز می کنند و برای همیشه می رونداما منی که ماندم ، نه اینکه رفتن را بلد نیستم...بخاطر تعهدی که دادم ، ماندموگر نه در این جهنمی که تو باعثشی ، مُردن شرف دارد به رفتناشک باران...
سهم عشق همین استگاهی جای خالی گاهی جای دیگریگاهی هم ماندن و ماندن و ماندن...
ماندن چیزے ست ڪہ،نہ هرڪسے آن رابلد است،نہ هرڪسے لیاقتش را داردآنرابراے اهلش یادبگیر وبرایش بمان.....
عشق یعنی تو بمانی و بدانی من نیز به کلاس دگری غیر خودت مردودم اعظم کلیابی بانوی کاشانی...
رفتن آسان است و ماندن مرد می خواهد رفیقمرد میدان رفاقت،در جهان بسیار نیست...
در کویر خشک و چروکیدهء ذهن من هیچ واژه ای یافت نشدتو بگو فعل ماندن را برایت چگونه صرف کنم؟!ارس آرامی...
در کویر برهوت ذهن من هیچ واژه ای یافت نشدتنها چند برگ کاغذ از سکوتم برایت پُر کردم!تو بگو فعل \ماندن\ را برایت چگونه صرف کنم؟!ارس آرامی...
\ماندن\ را در قاموس \رفتن\ برایم معنی کرد،اینجاست که \دهخدا\ هم به دادم نمی رسد!ارس آرامی...
ماندن . . .برای ابد زیباستهیچ کس نمی خواهدتنها . . .برای یک شب باشدحتی . . .فاحشه ی سر کوچه امانرعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)...
دردیست در دلم که دوایش نگاه توستدردا که درد هست و دوا نیست، بگذریمابری که می گذشت به آهنگ گریه گفت:دنیا مکان «ماندن» ما نیست، «بگذریم...!...
گاهی ماندن سخت می شود ...ماندن در همان دنیای تکراری و امن ، اما بدون نقطهٔ اوجی ...باید دل کند و سقوط کرد به پرتگاه زندگی ...که گاهی سقوط بهتر از پرواز است ...سرنوشت اتفاقی نیست ...برای موفقیت باید ریسک سقوط و قبول کنی ...و فرار کنی از دایرهٔ امن زندگی ...باید هواپیما کاغذی ذهنت را بسپاری به آسمان طوفانی ...که گاهی سقوط بهتر از پرواز است ...♡...
صحبت از «ماندن یک عمر» بماند به کنارقدر نوشیدن یک چای بمانی کافیست...
ماندن بهانه نمیخواهد که؛یک قلب میخواهد که بی وقفه برایش بزند...️️️...
بهانه برای رفتن زیادست این ماندنست که بهانه نمیخواهد این ماندنست که دل میخواهد شهامت میخواهد عشق میخواهد . . .️️️️...
برای رفتن چمدان می بندند،برای ماندن دل.من کدام را ببندم؟که نه خیال رفتن دارم،و نه توان ماندن......
ماندن با کسی کهقدرتان را نمی داندوفاداری نیستحماقت است...
دلیل خواستبرای ماندنکفشهایش راجفت کردم...
نمی توان کسی را مجبور به ماندن کرداصلا چرا باید به کسی که تو را نمی خواهدچسبید…؟...
برای رفتن .. چمدان می بندند برای ماندن .. دل ! من کدام را ببندم ...! که نه خیالِ رفتن دارم.. و نه توانِ ماندن .....
با دویدن برای رسیدن به کسی ،نفسی برای ماندن در کنار او نخواهی داشت !با کسی بمانکه نصف راه را به سمتت دویده باشد !...
دلم سفر می خواهد...فرقی نمی کند کوه دریا جنگل ساحلفقط سفر باشد!از جنس رفتن،از جنس نماندن....گاهی ماندن سخت می شود...گاهی باید رفت...از ماندن خسته شده امدلم رفتن می خواهدیک رفتن طولانی......
دلماز همه جا رفتن می خواهدو کنار تو ماندن را......
آنقدر مرا از رفتنتنترسان قرار نیستهمیشه بمانیم !روزی همه رفتنی اندماندن به پای کسیمعرفت می خواد نه بهانه...