متن پاییز غمگین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات پاییز غمگین
در کوچههای سرد پاییز
قدم میزنم
با خیالی
که سالهاست پشت پنجرهای بخارگرفته
چشم به راه مانده است
برگها
با صدای خشخش،
شعرِ خزان را تکرار میکنند
و عشق،
سوتوکور
در لابهلای دیوارهای ترکخوردهی خاطرهها
نفس میکشد
تاریکی شب
از لابهلای شاخههای خشکیده
سر میکشد به قلبم
مثل کابوسی خاموش...
پاییز باشد
باران ببارد
پنجرهها حکم حبس ابد میدهند
آنگاه که تو نباشی
ردی از آذر
در کوچه کوچه سینهام
جا مانده
چقدر پاییز
زود رسیده
فصلهاست
که تو از من رفتهای و
چشمانم
هیچکس را شبیه تو
پیدا نمی کند
پاییز بوـב ،باران نم نم مے باریـב ..
خیابان פּ کوچـہ ها گویے خواب بوـבنـב
همـہ حا غرق سکوت بوـב.
پرنـבـہ اے تنها روے ـבرخت خاطراتمان لانـہ کرـבـہ بوـב ..
زیر سایـہ ے همان בرخت ایستاـבیم ، از نگاـہ سرـבش لرز بـہ تنم اـ؋ـتاـב.
نـ؋ـسم בر سینـہ حبس פּ قلبم...
پاییز است
،باران نم نم مے بارد ..
خیابان פּ کوچـہ ها گویے به خواب رفته اند.
فضا غرق در سکوت است.
پرنـבـہ اے تنها روے ـבرخت خاطراتمان لانـہ کرـבـہ است ..
زیر سایـہ ے همان בرخت ایستاـבیم ، از نگاـہ سرـבش ناگاه لرز بـہ تنم اـ؋ـتاـב.
نـ؋ـسم בر سینـہ...