متن احساسات عمیق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسات عمیق
آمدی با انرژی بسیار؛
و با بارش بوسههایت،
لبهای تفتیده در تب عشق را،
طراوت دادی؛
و شیرهی احساست را،
نثار صداقت سینهام نمودی!
نه!
قول شرف میدهم
دستِ ابرِ اندوه
به چشمانت نمیرسد
در قلبم پناه بگیر!
حتی یک تپش
عقبنشینی نخواهم کرد...
عجب آشوبی بر پا کرد.
میان قلب آرامم آن چشمان مست تو.
قلبم
شکارچیِ کارکشتهای است
هر بار نگاهم به تو افتاد
حرفِ عاشقانهای
از عمق وجود
از پا افتاد!!
یکی یکدانه قلبم،ای کاش تو...
چندی بودی ،میگرفتم back up از تو
گر تو رفتی ،نسخه ای دیگر
داشتم تا ابد و یک روز از تو...:)
برای باران مینویسم
برای بیابان
برای تو که بودنت مثال نفس
برایم ضروری است
پس بخوان
همچو بیابان که محتاج باران است
منم محتاج تو هستم تو که همچو بارانی
برای تنِ خشکیده من
بیا؛ ببار بر من تر کن خاک وجودم را
شاید که سبز شد این بیابان تن...
➷➷➷➷➷ غرورم را ب زانو نشاندم ،تا غرورت بـہ اوج برسـב..
عشق این است..
اصلا موسیقی برای همین بود
برای گم نشدن در برهوت جهان
برای دوست داشتن و دوست داشته شدن
برای من،برای تو،برای ما
چه ها کردی تو با این قلب دیوانه.
که جز چشمان تو چیزی نمی بیند.
چمران به شریعتی:
روزی چمران، نامهای بنوشت با آه
در سوگ یاری بینشان، آزاده و ماه
گفتا که ای علی همراز شبهای سیاهی
رفتی و ماند این دلِ من بیپناهی
ای همسفر! ای خسته از داغِ جدایی
رفتی غریبانه، شدی افسانه، جایی
گفتی که باید زخمها را التیام داد
اما...
برای من آغوشِ تو پیرهن شده است
فراتر از پیراهن شده ست، من شده است
غرورم را به زانو نشاندم ،تا غرورت ب اوج برسد
عشق جریانیست مداوم،
در میان چشم تو تا قلب من.
تا کجا باید رفت
که باد
دنبالت نباشد
و شکوفه های بادام
از سر تنهایی
به شانه های تو
پناه ببرند..
➷➷➷➷➷ نسخـہ בرב بے בرماט را هیچ طبیبے ننوشت ..
شاعرے سراغ בارین با شعر בرماט کنـב ،
این בرב بے בرماט را .
...یک عمر روی پای خود بودی درختِ من!
هرگز نیفتاده به روی شانه ای بارت...
بیا در فصل طوفانزا ، شبی را همقدم باما
که وقت برگ ریزان ها ببینی انقلابم را
زندگی در پی چشمان تو جریان دارد...
پلک بر هم بزنی زندگیم میپاشد...