متن بیقرار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیقرار
امشب قلم در دفتر من گریه سر داد
گویا دلش از شعر تنهایی گرفته!
با اشک خود بر سینه ی دفتر روان ؛ گفت:
بس کن نگارش ؛ در رثای او که رفته
دور از تو و غمنامه های ناگزیرت
بی شک کنار یار و دلدارش نشسته
اما تو اینجا...
عزیزمن رفته سفر
نگاه من خیره به در
همیشه چشم براهشم
که اون برگرده از سفر
با رفتنش دلم شکست
غمی رو صورتم نشیت
تو نبودش بغضم شکست
اشکام رو صورتم نشست
خدایا چشم به راهشم
دلتنگم و بیقرارشم
من چقدر خاطره ی نداشته دارم از تو ،
چقدر قرار های نگذاشته ،
کافه های نرفته ، نیمکت های ننشسته ،
چقدر دوستت دارم های نگفته ،
حرف کمی نیست وفاداری به دست هایی که تابحال لمس نکرده ای...
«بهزاد غدیری»
دلم بی تاب آن روز قشنگ است..
همان روزی ک افتادم ب دامت..
همان روزی ک چشم بیقرارم..
نگاهش در پی چشم تو میگشت:)
- بی قه رار:
بی قه راره م من، جور محکوم پای دار
ئه سرین جور واران، وه چۊ تیده خوار
دل ره ش، جامه ره ش، وه دسی دلدار
جور عزیز مِردیم، یه ی سه ر ئه زادار
∞ برگردان:
همچون محکوم منتظر اعدام در پای دار، بیقرارم
اشک...
بیقرارم بیقرار ندیدنت، بیقرار نبودنت، بیقرار خاطراتی که حتی یک لحظه نمیتوانم از ذهن خود خارج کنم. ای جان جانان بیا قرار بیقراریهایم باش