بیو عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو عاشقانه
باهرنگاه تومن شعله ورمیشم من درکنارتویه آدم دیگم
خیال چشمای توچشمم میکنه خیس هیچ جای دنیامث چشم تودیدنی نیس فقط خدامیدونه همش به فکرتوام دلم میخوادهر لحظه به چشمت سفرکنم دلم میخوادکه حین سفربه چشمای توبهم نگاه کنی وبگم بهت رازمو رازی که غیرخداهیچ کسی نمیدونه عاشقتم وعشقت منوکرده دیوونه
خروس سحر
رسوائی ام را
جار می زند
آنگاه
که در کلبه ی آغوشت
نشنیده می گیرم
بانگ خروس را
علی مولایی
بنیانگذار بغض گلویم شد
ردبوسه ی رقیبی
که جامانده است
برگلویت
علی مولایی
نمی دانم اگر تو را دوست نداشتم
باز آسمان همین قدر آبی بود
و آفتاب همچنان می درخشید
و گل های رز حیاط به همین اندازه زیبا بودند
و آواز سینه سرخ برایم دلنشین بود؟...
نمی دانم . ..
شهناز یکتا
در کافه سفارش من هیچ است
تا وقتی ناب ترین ،باب ترین قهوه دنیا دارم
لحظه ای که پیش منی عشق توفضاموج میزنه اتفاق زیبایی که علتش تورودیدنه
دراز دامن باد یلدایت
بخت یارت و نکو فالت
شیرین چون هندوانه روزگارت
از عشق لبریز تمام دنیایت
شهناز یکتا
دلدارم!
به هر جا که پا می گذارم عطر تو آنجا پیچیده.
چه می کنی که اینگونه فضا را می آکنی مهربان من؟!
شهناز یکتا
نگاهش بود، عنوان دوبیتی؛
در آن گم بود، دیوان دوبیتی؛
و با «ردالعجز»، بر صدرٍ احساس،
دو چشمش گشت، پایان دوبیتی...
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، (الف احساس)
دوست داشتن مسئولیت داره
اگه از پسش برنمیای
اصلا بیانش نکن!
فاطیماه نویسنده وشاعر
بیا، با هم شعر بسازیم و عاشقانه بگوییم
عشق یعنی زلیخا و زلیخا یعنی عشق
بدونه یاندونه سنگه دل معشوقم زندونیه دلم وبه جرم عشق محکومم
حقیقت مثل پتک کوبوندی توی سرم پرنده ای عاشقم که سوخته بال وپرم
میدانی؟تمام دنیا ی من در وجودت خلاصه می شود ای تمام جودم
عشق، شادیست
عشق ،آزادیست
عشق ،آغاز آدمی زادیست
عشق، آتش به سینه داشتن است
دم همت براو گماشتن است
عشق ،شوری زخود فزاینده ست
زایش کهکشان زایندهست
تپش نبض باغ در دانه ست
در شب پیله رقص پروانه ست
جنبشی در نهفت پرده ی جان
در بُن جان زندگی پنهان...
زندگی تغییر میکنه
ممکنه عشقت رو از دست بدی
دوستات رو از دست بدی
ثروتت رو از دست بدی
یا تکه هایی از خودت رو گم کنی
که هرگز فکر نمیکردی از بین برن
و بعد...
بدون اینکه خودت متوجه بشی
این تکه ها برمیگردن، عشق جدید وارد میشه
دوستان...
نباشی روز و شب معنا ندارد
به ساحل می روم دریا ندارد
منم عاشق تر از احساس یک عشق
من آن موجم که ساحل را ندارد
در حقیقت نور روز از دیده ی شبگیر توست
وسعت هر کهکشان در نقشه ی تسخیر توست
حرف قلبم را به تو با شعر میگویم ببخش
هر کجا را هم نفهمیدی دگر تقصیر توست
تو خودت هم گر نخواهی نور دنیایم شوی
قسمت است و شاید این هم بخشی از...
سختمه باورکنم که مال من نمیشی امابرای دلم درهرصورت عزیزی