متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
یک حسی
مثل حس دلتنگی مرا خواهد کشت
شاید اگر نیایی
مثل یک مرداب کهنه
توی آن فرو میروم و
از هر چه بودن است
ساقط خواهم شد؛
دلتنگی ام معلولی بی دلیل است
نمی داند چرا هست؟
نمی داند چرا سال های سال است
چسبیده بیخ این گلوی بی...
✿✿✧✿💜💍💜✿✧✿✿
*☔️♡ روی اینکه بچه مون پسر
باشه از اول بارداری پافشاری میکردم!
وسایل پسرونه خریدم... اسمای
پسرونه انتخاب میکردم، حتی
دنبال راهای طبیعی توی نت
میگشتم که بفهمم بچه چجوری
جنسیتش پسر میشه!
کارامو که دید، دستمو گرفت،
نشوند منو بغلش و گفت: ببین
زینب... بچه یه نعمته! جنسیتش...
گیرم که آفتاب بر آید وُ،
از لقاح با افقِ باکره
سایه روشن سحر،
--صبحی بزاید زیبا!
...
مرا چه سود که؛
بی تو--
همه ی روزهایم
تاریک است!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
مثل هر شب
آسمان چشم من ،بارانی است
در هوایت
کوچه ها را می شمارم
نیمه شب
حجت اله حبیبی
رفتنت دارد پا به سِن می گذارد
بر نمی گردی!؟
ارس آرامی
°^•دلتنگی یعنی:...^°•
فاصله ای
که
با هیچ بهانه ای
پر نمیشود...
∆به قلم:فاطمه حمیدی(💙Abinaffsh💜)∆
+💜دلتنگی حس عجیبیه در لحظه زندگی میکنه در صدم ثانیه تموم خاطرات چه خوب چه بد رو مثل یه فیلم اکران میکنه حتی اگه خیلی خاطره هات باهاش ساخته شده باشه همون قدر درد ناک و همون قدر سریع اتفاق میوفته+💙
∆به قلم:فاطمه حمیدی(💙Abinaffsh💜)∆
خاطره هات رویاییه
هواام بارونیه
این یه دیوونگیه
که قدم میزنم با یادت... ❥
کوچه هاام خالیه
چه حس عجیبیه
انگار همه چی بهم میگن
که دیگه ندارمت... ❥
+ خوشحالم!
چرا؟
+ پاییز داره تموم میشه...
این خوشحالی داره؟
+ آره... چون پاییز انگار دلتنگی ها، تنهایی ها، دردها و... یاد خاطرات خوشی که دیگه ندارمو چند برابر میکنه...
ولی بعضیا پاییزو یه فصل عاشقونه و رویایی میدونن...
+ آره... ولی کسایی که با خودِ دلبرشون باهمن... نه...
گاهی آنقدر بی قراری که نفست بالا نمی آید ، آسمان دلگیر، کوچه ها غم گرفته وچتر ها ،خاک خورده وتو، می باری تمام دل تنگیت را بر صفحه ی خاطرات تا سبک شوی
اما گریه امانت می برد وباران می شوید تمام شهر گونه ات را
دل به کوچه...
باز شیشه عطرت، شکست و هوای دلم پر شد از بوی تو
چتر پینه بسته ام سَر باز کرد و من خیس شدم از باران اشک های دلتنگی
باز شانه هایم سنگینی میکند از گرد و خاک خاطره های سرگردان
قفل لبهایم به دنبال کلید گمشده در لُکنت های دیدار...
گاهی برای از تو نوشتن کم می آورم
باور کن....
تمامی این نوشته های شبانه بهانه ست
تنها میخواستم بگویم : ای حضرت معشوقه بی وفا،دلم برایت تنگ شد ست و بس.....
«فاطمه دشتی»
باران
باران ،شست تمام دلتنگی های کوچه وخیابان ها را
ولی
چرا
غم واندوهت همچنان
چسبیده است بر سینه ی بارانی من....
حجت اله حبیبی
☔️💜 نفس: میشه...
چشماتو باز کنی؟
میکائیل: نه!!
نفس: چرا؟!
میکائیل: اشکام میریزن!
نفس: ولی الان دل من هم
داره از دلتنگی میریزه :)
دیالوگ رمان نفس میکائیل
نویسنده: ریحانه غلامی
کفشانم را جفت کردم آمدی و کفش هایم را بین کفش هایت گزاشتی و همان گونه رهایش کردی
کفش های مرا در حصار آغوشت قرار دادی
در حصار آغوش کفش هایت
کفش هایم از آن روز
در حصار آغوش کفش هایت مانده
اما خودم چه؟
تو رفتی
دلتنگی آمد
و...
شب هایی که بغض دو دستش را دور گردنم حلقه میکند
اشک هایم از بی پناهی تمام صورتم را می پوشانند
من تمام شهر را به دنبال آغوش گرمت زیر و رو میکنم
و تنها آغوش سرد خاطرات در نبودت مرا پناه می دهد...!
من عجیب دلتنگم
نویسنده: کتایون آتاکیشی...
کرونا رو نمیبخشم...
دستای تو رو ازم گرفت :)
وقتی از جلوم رد میشی...
اینجوری جلو بقیه نخند!
من میمیرم :)
وقتی از لابه لای افق سرک کشیدی تمام غم هایم پرکشید ....
وآوای شادی ،کوچه ی دلم را پر از ترنم باران نمود ،اما حیف، با رفتنت،
فقط چشمان من بارانی نبود ،تمام شهر پر از ترانه ی دلتنگی...
حجت اله حبیبی
آسایشم آغوشت بود
وسایه بانم، گیسوان بافته ات،
من از زلال چشمانت می نوشیدم ومفهوم تشنگی را نفهمیدم تا وقتی
آسمان دلم ابری وچشمانم از دوریت می بارید
و آه راه را برگلویم بسته بود...
حجت اله حبیبی