متن باغبان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات باغبان
باغچهی دلم،
پر از گلهایی که دیگر نغمه نمیخوانند،
رنگهایشان پژمرده و سایههایشان سنگین!
من اما، بسان باغبانی با دستان خشک و سرد،
که نمیداند چگونه باران بیاورد،
و چگونه نور را به دل گلها برساند
روزگارم اینگونه میگذرد؛
هر روز تماشاگر گل هایی هستم
که یک به یک خاموش...
باغبان پیر تمام قد خشک اش زد و چشمانش خیس باران شد وقتی دید همزاد گلی که دیروز فروخت تمام قد خشکیده است...
گلهایی که
به مراقبت بیشتری
نیاز داشتند ؛
باغبان های
بی تفاوت تری
نصیبشان شد..!
درخت انگور
برای باغبان زحمتکش
عرق می ریخت...
بهارم
باغبان باور
ندارد
آریا ابراهیمی
باغبان روزگار، گل را معطر می کند
تا مشام جان ما را پر کند بوی
بهار....
پس بیا چون باغبان روزگار، در دل هر رهگذر، یک غنچه ی لبخند کار.....
حجت اله حبیبی