پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
یقین دارم که در پائیز،دعا بی اثر نمی ماندآنگاه که هر چشمِ تَری هم قدمِ باران می باردو حالِ دلی را با هوای آسمانی درهم می امیزد.یقین دارم که دعاهای من و تو آخر ،یک جای این زندگی را دربغل می گیردکه اگر بهتر از آنی نشد که باید ،خرابه های این دل بی پناه را کاشانه ای میشود !...
When you pray for others, God listens to you and blesses them, and sometimes, when you are safe and happy, remember that someone has prayed for you.*وقتی شما برای دیگران دعا می کنید، خدا می شنود و آنها را اجابت می کند و بعضی وقتها که شما شاد و خوشحال هستید یادتان باشد که کسی برای شما دعا کرده است*...
Prayer is not a "spare wheel" that you pull out when in trouble, b ut it is a "steering wheel", that directs the right path throughout.*دعا لاستیک یدک نیست که هرگاه مشکل داشتی از آن استفاده کنی بلکه فرمان است، که به راه درست هدایت می کند.*...
کفش سفید عروسیتو گرفتی دستت و زیرش اسم اونایی رو نوشتی که هنوز دل ندادن به هیشکی ...یا اونایی که دل دادن و هنوز نشده که برسن به هم.کفش سفید عروسیتو گرفتی دستت و بین اون همه استرسِ مراسم واسه چند لحظه فقط به ماهایی فکر کردی که از ته دلمون واست میخوایم که خوشبخت و خوشحال باشی.میدونم اونقد با اون کفش راه میری و میرقصی که بعد عروسی اسم های ما اون زیر کلا له و لورده میشه و قابل خوندن نیست.ولی شاید خیلی سالِ بعد وقتی چمدونت رو مرتب میکنی، د...
مرورِ عکسِ تو زیباترین یقینِ من استهمیشه یادِ تو در چشمِ دوربینِ من استمیانِ این همه غم دل خوشم که حدّاقلغمِ ندیدنِ «تو» حالِ بهترینِ من استچقدر عاشقِ آن لحظه ام که چشمانتنشسته آن طرف و محوِ آفرینِ من استزبانِ بازِ من و حرف های ممنوعشو گوش های تو در این میان امینِ من استببین منم؛ زنِ رسمی، زنِ محافظه کارهمیشه گفتنِ اسمِ تو نقطه چینِ من استچگونه بعدِ نمازِ شبم دعا کنمت؟که آن چه دستِ مرا بسته است دینِ من استحواس ...
به شاعرانِ.. . ببخشید: ماعرانِ عزیز،بگو چه کار کنند این همه جوان عزیزکه ذوق آینه شان کشته شد به سنگ شما؛- کهن گراییِ تان - «در گذشته»گان عزیز!به آن بلاغت مجروح روح تان لعنت!چه ظالمانه تلف می شود زمانِ عزیز،برای نقدِ همان «اضطراب سبکی »ِتانچقدر جمله هدر رفته از زبانِ عزیزبه قدر سلطنت مصر، نوچه هم داریدنمی شود به شما گفت: مهربان عزیزکه از تغزلِ تان عشق مبتذل شده استجگردریده زلیخا، شده: بیان عزیزجهان، جهان کثیفی س...
برای خودت دعا کن که آرام باشی.وقتی طوفان می آید، تو همچنان آرام باشی تا طوفان از آرامش تو آرام بگیرد.برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛آنقدر صبور باشی تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند و خورشید دوباره بتابد.برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی...ﺯﻧﺪﮔﻲﻫﻴﭻﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺑﻦبست نمیرسد. کافیست چشم باز کنیم و راههای گشوده ی بیشماری را فرا روی خود ببینیم. خدا که باشد، هرمعجزه ای ممکن میگردد. ایمان داشته باش که قشنگترین عشقنگاه مهربان خداوند ب...
نا خدایی شده ام خسته که بعد از طوفانتا دم مرگ دعا خوانده و پارو زده است...
او عاشق قطار بود !و من برای رسیدن به رویایشرفتم و به دعا پرداختم !برگشتم !انگار دعای من مستجاب شده بود !و از ان روز به بعد من چشم دوخته ام به ریل های که دوست داشتنی ترین دوست داشتنی ام را برده بود !...
بے تو تنها نشدم ، خاطره ها شاهدمندعکس ها و در و دیوار و خدا شاهدمنددل ندادم به کسی ، بعد تو پوسید دلمبی مروّت همه ی اهل وفا شاهدمندمن نگفتم به تو برگرد همه می دانندقاصدک ها که سرودند بیا شاهدمندچشم خود با نخ و سوزن به رهت دوخته امچه بگویم دگر این پنجره ها شاهدمندمن سپردم به همه باز دعایت بکنندهمه آنها که نکردند دعا شاهدمند ....
دعا کردم سرت را نیزه دار از نی نیندازددعا کردم که سویت سنگ پی در پی نیندازد.دعا کردم کسی با مشک پر از نهر برگرددعمود خیمه ها را شعله ها تا کی نیندازد؟.سرت را نزد او بردند و من در دل دعا کردمخدا حتی گذارش را به ملک ری نیندازد.دعا کردم کسی در شام جای شکر پیروزینرقصد، پا نکوبد، سَب نگوید ، مِی نیندازد.به دنبال تو با پای برهنه می دوم با اشکبه راهی که در آن حتی عرب هم نی نیندازد...
به عقل سر بسپارم دعای خلق این استروا مباد دعایی که عین نفرین استرهایم از هوس دیدن بهشت که عشقطمع بریدن از این سفره های رنگین استاگر چه دین مرا گیسوی رهای تو بردکسی که بنده ی موی تو نیست بی دین استتو هم تحمل اشک مرا نخواهی داشتمخواه گریه کنم بغض ابر سنگین استوداع کردی و گفتی که باز میگردیچقدر لحن تو وقت دروغ شیرین است...!!...
روزی اگرسهمِ کسی بودیدعا کن منکور باشمکور باشمکور باشم........
حق است که بهشت به زیر پایت باشدچَشمان تَرَم محو نگاهت باشد.عمریست که با عشق تو من زیسته امهمراه دلم دعای پاکت باشد...
نگاهت تکیه گاهم بودخیالت جان پناهم بوددلت آرام جانم بوداین عشق آتشینم را تو فهمیدی؟نفهمیدی.....دعایم پشت راهت بوددل و جانم فدایت بودسرم رو به هوایت بودتمنای نگاه بیقرارم را توفهمیدی؟نفهمیدی....همه عمرم نثارت بودهمه جانم فدایت بودهمه عشقم نگاهت بودتو اینکه بودنت تنها پناهم بود،فهمیدی؟نفهمیدی...خدایا او تمامم بود...همه دار و ندارم بود...خودش صبر و قرارم بود...نمیدانست،نمیفهمید...تو فهمیدی؟نفهمیدی.......
“پاییز می رسد که مرا مبتلا کندبا رنگ های تازه مرا آشنا کندپاییز می رسد که همانند سال پیشخود را دوباره در دل قالیچه جا کنداو می رسد که از پس نه ماه انتظارراز ِ درخت باغچه را برملا کنداو قول داده است که امسال از سفراندوه های تازه بیارد، خدا کنداو می رسد که باز هم عاشق کند مرااو قول داده است به قولش وفا کندپاییز عاشق است، وَ راهی نمانده استجز این که روز و شب بنشیند دعا کندشاید اثر کند، وَ خداوندِ فصل هایک فصل را...
خاطره جنگ هنوز هم عذابم می دهدبرادرم جبهه بودو مادرمبا چشم های خیسبرای سالم برگشتنشمدام دست به دعا بود.نشسته ,ایستاده ,سر سجاده,حتی وقت خوابیکریز خدا را صدا می زد.نمک غذایمان شوری اشکش شده بودو زمزمه های سوزناکشلالایی هر شبمان .لعنت به جنگلعنت به هر گلوله ای که برتن یک نفر نشستو چندین نفر را از پا در آورد....
لبخندمرده امسر راهی بی راهکه چه هستم آیاکه چه خواهم باشمخسته امحزن و اندوه رفیقم هستندگریه ام بارانیستکوچه ای خلوت استجویباری پر خشملب پنجره دل دعایی کردمکه بیاید و بماندسر راهم بگیرد و بخواندآن سرود لبخندتا بگریمو بمیرم...که اعجاز همین استلبخند برای مردنسعید کنف چیانSaeed kanafchian...
پدرم زده امشب به سرمدستم و بالا کنم سمت خدابشینم سجده کنم غرق دعاهمیشه سالم بمونیای عاشق بی ادعاهمیشه ی اشکی هست ته چشماتهمیشه ی بغضی هست ته حرفاتپشت اون لبخند پیوستههزار غم بود هزار غصهاگه دنیا خوب نساخت باهاتخم نیاوردی به ابروهاتپدر عشقمپدر جونمپدر دواو درمونماگه باشی فقط باشیدیگه تنها نمیمونم...
ای مهربانترین، به دستانم یاری، به چشمانم محبت ، به قلبم عشق ، به پاهایم قدرت ، به زبانم سخن شیرین و به نیتم خیر، عطا کن، تا برای دیگران بکار گیرم . به زبانم قدرت دعا کردن برای دیگران ببخش...از اینکه به تنم سلامتی، به روحم لطافت، به قلبم عشق ، به نگاهم مهربانی، به سخنم صداقت، به چشمانم پاکی، به دستم یاری و به قدمم ، برداشتن به خیر بخشیدی، تورا سپاسگزارم....
شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خداجای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین (ع)...
جنگ بود... برادرم برنگشته بود... مادرم رویِ سجاده، دعای انتظار و بازگشت می خواند... پدرم "عاشیق" بود... در کوچه های شهر، سازِ آذری می زد، ترانه ی "کوچه لَرَه سوو سَپمیشم" می خواند... و خواهرم، پنهانی نامه های عاشقانه... و من، هیچ نمی خواندم!جنگ تمام شد!... برادرم برگشت، اما در کیسه ای سفید، خاکسترش و پلاک نقره اش... پدرم ساز آذری اَش را داد به من، و دراز کشید، و روو به قبله شد. هنوز هم روو به خانه ی خدا انتظار فرشته ای ر...
دست هامان که از دعا کردن فارغ شودباران رحمتش خواهد باریدآن گاهبار دیگردستانمانیکدیگر را در آغوش خواهند گرفت ......
خدایا امشببه حق شام غریبانبه حق امام و سرهای بریده اصحابشبه اسیری عزیزانشبه تن تبدار بیمارشبه زینب علمدارشدرد بیماران شفا وحاجت حاجتمندان روا بفرما...
امام سجاد-(ع): “براستى که دعا، بلا را برگرداند، آنهم بلاى حتمى را. دعا بلایى را که نازل شده و آنچه را نازل نشده دفع کند.”...
امشبدر نقطه تلاقی شعبان و رمضانبه هنگامه وداع از آنو نشستن بر سر خوان بیکران رحمانبی گمان میزبان خود خداستپس هر آنچه آرزو دارید، درخواست کنیدکه امشب، شب استجابت دعا است...
شمع ها را خاموش کنبیا در افسونِ تاریکیدست به دعا برداریماینک عشقی بزرگبر جان های کوچکِ ما نشسته واندوهی شیرین بر نقره ی چشمانمانروحِ ما از تاریکیِ زمان وجاده های سپیدِ قرون می گذرد وحریق افکن بر ظلمتِ خاموشره می پوید...
رنگ ها با صفحه ی چشممچه بازی می کنندسرخ، آبی، ارغوانیزرد، نارنجی، سیاهرنگ ها فریادی از رؤیای دوریا سکوتِ آفرینشعشقِ محض ...ای زمستان، ای سپیدای خانه ی متروک از پروازِ برگمن دعای دانه ها را می شنیدم از لبتمن شکوهِ دشت ها را می کشیدم بر دلتای زمستانقاصدِ عشقِ سپیداشک های من برایتبومِ نقاشی کشید...
امروز چه آرامم! لابد مادرم گوشه ای از دنیابرایم دعا می خواند......
خدایا دنیا هر روز داره سخت تر و غیر قابل پیش بینی تر از قبل میشهکار رو برای هممون آسون کن و نجاتمون بدهخدایا آمده ام برای حال مردم کشورم دست به دامانت بگیرم و دعا کنم، برای خاطر دل های بیقرار و سینه های داغداری که از تباهی و دردها گریخته اند و امیدشان به نگاه و دستان مهربان توست، ناامیدشان نکن خدا!دلم گرفته از این روزهای سردی که هرثانیه داریم در آتش اضطراب ناگزیر آن می سوزیم و گرم نمی شویم، دلم گرفته از شرایطی که هست، از اینکه مردم کشور...
کنج خلوت من یعنیبهانه هایی که داشتم ونیامدی تا تمام شوددردهایم که با من همین جاخاموش نشست و زخم کردتا آبم کنددعایی که هر باربیشتر اجابت نشدمن اینجا بی تویادم رفت نفس بکشمو همه یادشان ماندمن بی توهمانمرها شده میان آسمان و زمیننه بال پرواز داردنه ذوق نشستن در زمین ........
والتر وایت :ما همیشه از چراغ سبز خوشحال میشیماما یه وقتایی هم هست که دعا میکنیمهمه چراغا قرمز باشن تا چند ثانیه بیشتر کنار اونایی که دوسشون داریم باشیم......
دعا میکنم برایت...حالی شبیهِ حالِ مَرادعا میکنم برایت بی قراری را!عشق را...و عشق را!...
پروردگارا...آرامش را همچون دانه های برفبر سرزمین قلب کسانی که برایم عزیزند ببار...
لعنت لعنت لعنت به کرونا که عزیزان ما را بابی رحمی درو می کندرضا بهرام هنرمند محبوب ما به کرونا مبتلا شدرضا بهرام دوستداشتنیبرای سلامتی ات دعا می کنیمکه هرچه زودتر خوب بشوی دوباره روزهای خوب بیاید دوباره برای کنسرتت از یک ماه قبل بلیط رزرو کنیم برای روز کنسرتت ثانیه شماری بکنیم تو بخوانی و همه با هم با تو همخوانی کنیمبدرک که به حجاب و خنده های ما گیر بدهندبدرک چراغ لیزری و فیلمبرداری ممنوعدلمان برای شادی های کوچکمان تنگ شده استدل...
حاصل بوسه های تواکنون منمشعریکه از شکوفه های بهاری سنگین استو سر به سجده بر آب فرود آوردهدعا می خواند....
وقتی قفس شکستو در خاطر پرندهتصویر اوج نقش بست،موجی به شکل خواستن آغاز می شودپَرهای شوقدر بال های تجربهبی آن که پَر شود، پرواز می شود...بر این مداربی دیدبی امیداین سان که مادست به دعا سرنهاده ایمگویی کنار همچون میله های یک قفسِ تنگکنار هم ایستاده ایم...یک یکجدا جدامقابل همجای خنده استوقتی یک قفسدر انتظار معجزه ی یک پرنده است.......
خواب دیدم که تورا واله و شیدا کردم خواب دیدم که مرا عاشق و رسوا کردیخواب دیدم که تورا سوی خودم میبردمتومرا جانب میخانه و می میبردیمن تورا با دل و ازجان دعا میکردمتومرا با غم و اندوه رها میکردیمن تورا با همه اوصاف تمنا کردمتومرا رقص کنان مست و مداوا کردی...
مدتهاست که آغوش را در آرامش ندیده ام و گویا سالها در ممنوعه های درونم در بندم، صدای شکستن استخوانهایم گوش زمان را می آزارد.باران بی چتر میخواهم و پاییز همان پاییزی که زادروز توسط و همان تولدی که من هرسال به یمن آمدنت در تاریکی شمع روشن میکنم ودعا میکنم.میدانی کسی را دوست داشته باشی و در سکوت نامش را فریاد بزنی یعنی چه ؟کاش میدانستی ،کاش کاووس شب بیداری ها و خیالات متوهم و سناریوی میگرن های نا مفهوم را همچون فیلم به تماشا مینشستی.میدانم میدانم تو ...
در تن نازکت خدا پیداستتا ابد من به تو نظر دارمصبر کن این تمام حرفم نیستتو نباید دعای من باشیاز خدا خواستم موافق بودمی توانی خدای من باشی...
رمضان می رود و عید خدا می آیدموقع چیدن گلهای دعا می آیدما توکل به خدا کرده و ایمان داریمخنده در می زندو جای بلا می آید...
من هیچوقت دعا بلد نبودم؛ولی تا دلت بخواد آرزو کردم کنارم باشی.️️️️...
هر آخرِ هفته ، به رسمِ "مادربزرگم" برایت دعاهای خوب می کنم...دعا می کنم لبخندهایت از تهِ دل باشد ، و غصه هایت سطحی و زود گذر...دعا می کنم مسیرِ موفقیتت هموار باشد و انگیزه هایِ صعود و پروازت ، بسیار...دعا می کنم هرگز در پیچ و تابِ زمانه ، بی پناه نباشی ،هرگز محتاجِ دستِ بی انصافِ دنیا نشوی...هرگز دلت نگیرد ،و چشم هایِ روشنت ، هیچ زمانی خیس و اشک آلود نباشد...دعا می کنم عاشقِ کسی باشی ؛که عاشقت باشد ،و کسانی کنارت باش...
برای رسیدن به تو راه نمیروم ؛ پرواز میکنم ؛نمینویسمکلمه اختراع میکنم ؛دعا نمیکنم ؛باخدا همدستم...چیزهای باعظمت را باید، با عظمت خواست!️️️...
تمام روز خوابیده ، تمام شب به تنهاییمنو تو خوب میدونیم چرا این لحظه اینجاییمتمومش کن ، تمومش کنمن انقدر غرق من هستم ، که تو از خاطرم رفتیو تا این قاعده بر جاست ، من و تو هر دو بدبختیمتمومش کن ، تمومش کننه اینجا جای این دیوونه بازی نیستتمومش کن که قلب من دیگه هیچ جوری راضی نیستتمومش کن برو ، از دردم ، از شادی بمیرتمومش کن واسه من ژست غمخواری نگیرماها تا جایی که میشد به همدیگه بدی کردیمتمومش کن که ثابت شه تو از جنس منی یعنیم...
باید زمین به شوق شکفتن دعا کندتا روزگار باغچه را پاگشا کنداز خط چشم پنجره تا گونه های باغباران ببارد و همه را مبتلا کندپایان پادشاهی سرماست در زمیناردیبهشت آمده تا کودتا کند...
ربنای دستانم را، به دست دعا، گرفته ای!و من حاجتم را به وقت افطار، با عشق تو، گشودم تا بند بند جانم، تو را کنار محراب خدا، صدا بزند ......
بیمار چشم اویم و آن سنگدل ، مرادرمان که بگذریم ، دُعا هم نمی کند!...
در قنوت خود دعا کردم فراموشت کنمحاجتم در سجده اما دیدن روی تو شد...
امشب تمام آینه ها را صدا کنید گاه اجابت است رو به سوی خداکنید ای دوستان آبرودار در نزد حق درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید...