برش شعر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات برش شعر
گوش ها سردِ صحبتِ با او
حرف هایش همیشه کر بودند
شنبه تا شنبه هم کلاسی هاش:
سیزده ماهِ در به در بودند...
«آرمان پرناک»
تا به خودت می آیی
گلادیاتوری هستی
که تنها تصویرِ مقابلش
شست های برگشته است
و مانند دیروز
امروز هم
تماشاگران آمفی تئاتر
برای کشته شدنت دست خواهند زد...
«آرمان پرناک»
امروز
که به خود می نگری،
نه نامت
نه سن و سالت را می دانی
و تنها بخشِ معلومِ هویت ات،
خونی است که پیوسته
از تنت
بیرون
می ریزد ...
«آرمان پرناک»
من به خالت دین عوض کردم تو ای هندوتبار
شک «به فانوسم نکن» تا کورسویم می رود
«آرمان پرناک»
ر
ی
خ
ت
ش
پای قابِ گرنیکا /
تکّه ها را دوباره چسباند و /
« درد بودم » شبیهِ یک کودک /
« مرد بودم » که پای خود ماند و ...
«آرمان پرناک»
نامم چیست؟
من،
یک فراموشکارم
و تاریخ می گوید
خودروی بی سرنشین
که پشتِ هر چراغ قرمز
سبز می شود...
«آرمان پرناک»
پلکی بزن فانوس دریایی
غم، بادبانم را به طوفان داد
در چشمِ برمودای تاریکی
نفتی ترین پیراهنم جان داد...
«آرمان پرناک»
پر از سردرد /
و تراشیده ام /
سر را به پای ماندنت /
دلبند! /
همراه باش /
که بند بندِ پوتینم درد می کند...
«آرمان پرناک»
شالت به ضربِ باد می رقصید /
کاجِ پُرآوارم زمین می خورد /
شالم به دورِ درد می پیچید /
«من دوستت دارم» زمین می خورد...
«آرمان پرناک»
عقربه ها همیشه از تو عقب ترند
هنوز هم در دهانت
الفبای زندگی،
مزه ی کودکانگی دارد...
«آرمان پرناک»
دخمه را اشتباه می گردم
یک نِساکِش جنازه ام را برد
حالِ روحم هوای سم دارد
بادِ سرگیجه، مغزِ روحم خورد...
«آرمان پرناک»
پلک هایم /
دمادم /
روی مین ها پا می گذارند /
در گلویم /
هزار کبوترِ تیرخورده /
هزار کبوتر بی پر /
هوای پرکشیدن دارند...
آرمان پرناک
بی تابِ طرد ِ درد ِ خودم بودم /
بی تاب ِ درد ِ طرد ِ خودم هستم /
بر دست ِ پینه بسته ی من, اجبار ... /
دیوار و قاب ِ قدّ خودم هستم /
آرمان پرناک
خیلی تکاندمش /
راک /
تازه خوابش برد /
جاده را پوشیده ام برای تو /
با همان کلاهِ شلوغِ شهر بر سر /
و شالِ حیران بر گردن /
دارم می آیم...