بیو عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو عاشقانه
سرم داره ازحجم خاطرات می ترکه بدون توزندگی واسه من بی هدفه
این قانون آدم هاست
تا وقتی هستی خیال شون راحته
اذیتت میکنن
ناراحتت میکنن
فکر میکنن این بودن ها همیشگی یه
وقتی قدر تو می دونن و عزیز میشی که
دیگه نیستی .....
بر هر کوچه ایی میخواهی قدم بگذار
بر هر قلبی میخواهی عشق بورز
اما لبخندت را بر دنیا قاب عاشقانه کن
که دنیا آلوده ی لبخند توست
دنیا زیباست
که دوست داشتن مرا نیز بر تو بهانه کرده
عزیزحسینی
🫂❤
فرشته رضایی
آیینه رویا
آه از دلت، آه...
(حافظ)
گرم یادآوری یا نه،
من از یادت نمی کاهم،
تو را من چشم در راهم
وقتی دلت عاشق میشه پیش یه زن گیرمیکنه هی توی فکرش میری و ذهنت درگیرمیکنه همهْ توجه تو تنهامیره سمت نگاش چه حس عجیبیه عشق دنیامیشه رنگ چشاش
دوستان گویند سعدی! خیمه بر گلزار زن
من گلی را دوست می دارم، که در گلزار نیست...
(سعدی)
ماه و دلبرم نامد، شمس و دلبری آمد،
شام و روز و یک صحرا، این دو سر نمی جمعد
((مهدی فصیحی رامندی))
امروز اکلیل های کوهی را به
«مهر نسیم صبحگاهی»
سپردم 🌾
تاکه در هر وزشی برشعاع مهربانیت اکلیلی بنشاند.🌟
بانوی من...امروز بسی بیشتر برمن بتاب ☀️
شاید که برق اکلیل هابرجبروت تو در من، هیبتی افسانه ای ببخشد و«کنتس»
تاجی از قلب برسر نهد.
کنتس نامه خرداد۱۴۰۱
تو مثل همان چای دم کشیده
دم صبحی
که اشتیاقم به هرچیزی
به تو بیشتر است ....🫂😻
عزیزحسینی
فرشته رضایی
من سال هاست هر روز میمیرم برای یک لحظه زندگی کردن باتو:)
بی تو هوای من چه بارانی ست
در کوچه های شب نگرانی ست
بگو کجا بگردم به دنبالت
که عاشقانه های من پنهانی ست
روزهایم میگذشت ُ نمی دیدی
که حال ُ احوال ِ من چه طوفانی ست
هرگز ندیدی دلواپسی ِ مرا
که روز های عمر من پایانی ست...
غریبه
تحمل کن نگاهم را غریبه
سکوت و بغض و آه م را غریبه
دلم تبعید به چشم تو شد آه
نفهمیدم گناهم را غریبه
وداع
آنزمان که در هم غرق میشویم
و بوسه های تلخ کلام خداحافظی بین ما ،
من و تو را بوجود میآورد ؛
به ژرفی عمق اندیشه ها و جاده ی بی برگشت عمر لحظه ها . . .
تا تو در حوالی اش قدم می زنی
هنوز بهانه ای برای تپیدن دارد.......
کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان
حاتم طایی نبودم
بگو چه کردی که به نام تو شد
دلی که
تنها دار و ندارم بود......
برگرفته از کتاب:یک شب از شانه های خدا هم طلبم را برداشتم
به قلم:مریم کنف چیان