دلتنگی نه حرف حالی اش می شود نه نگاه ، نه گفتنِ مدامِ دوستت دارم ! دلتنگی یک سکوت می خواهد یک آغوش که بویِ عطرِ تو را تنها داشته باشد که بدانی دور که شد ، هنوز هم آغشته باشد از بویِ تو ... دلتنگی ، امنیت می خواهد...
عطر دوست داشتن من ماندگار است
مثلِ گلِ یاسی برخوشه یِ دلِ من عطرتو پیچیده درکوچه یِ منزلِ من روز میلادت مبارک ناز گل خوشگل من
ممنوع الخروج کرده ام …! خود را …. از شهری که هوایش …؟ پُر از عطرِ …. “نفَس”های توست ……..!!!
باز منو احساس / پیچیده توی هیئت عطر ناب یاس دوباره پا گرفته روضه عباس / دل و احساس آه و شور و دم / گره خورده دلم با نخهای پرچم واسه تو تا همیشه طپش قلبم / میگیره دم
من آن انجیر نارسی بودم که دستان تو مرا از آن درخت کهنسال جدا کرد...درخت مامن من بود،آرامش گاهم بود.در آغوشش بی هیچ هراسی میزیستم،اما من پشت به احساسش،تو را برگزیدم و خود را به دستان گرم تو سپردم.عطر آن دست ها مرا عاشق و از خانه ام دور ساخت...تو...
یک شاخه گل چه کارها که با یک زن نمیکند یک شاخه گل زورش خیلی زیاد است تمام زخم های زنها را خوب میکند تمام غصه هایش را پاک میکند عطر گل تمام وجودش را میگیرد خستگی هایش را میبرد یک شاخه گل آنقدر زورش زیاد است که تمام زن...
تا عطر تنت اینجاست نبضم به تو وابسته ست با بوی نفس هایت، جانانه شدن با من
تو سهم منی سهم منی سهم دل من ای عطر تو آمیخته با آب و گل من
بوی عطرت که شنفتم به لبم جان آمد منم آن گل که نچیدی و زمستان آمد...
من از عطرِ آهسته ی هوا میفهمم تو باید تازه گی ها از اینجا گذشته باشی
بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم ! در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم...
شانه هایم گل داده اند از وقتی بارِ دوستت دارم هایم را تنها به دوش می کشم ببین عطر نیلوفری عشقت تمام جانم را پُر کرده است
عطرِ تو دارد این هوا سر به هوا ترین منم ...
ناگهان رسیدى.... و خوشبختى شیشه ى عطرى بود که از دستم افتاد و در تمام زندگى ام پخش شد!