شب بخیر گفتن ما،محض ادای ادب است ورنه چون شب برسد،اول بیداری ماست
در ورطه ى این شب که رنگش به سیاهی سٺ طوفان زده اَم من به سیماب نگاهی ...!!
شب نگردد روشن از وصف چراغ نام فروردین نیارد گل به باغ
هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
ناگهان پنجره پر شد از شب
چو شب به راه تو ماندم که ماه من باشی
شب فقط ان جا که در میان تاریکی،گره بخورد نگاهم به برق چشمانت!
«تو» زیباترین اتفاق شب های منی اتفاقی شبیه ماه در تاریک ترین شب جهان
نمى دانم شاید شب از کنار چشم هایت گذشت که تمام روز را از دنیا گرفتى
ستاره ای که از اسمان / می افتد / تسلیم سیاهی ی / شب میشود /
من دعا گوی توأم هر شب و شب می داند,؛ دل ما قبل تو، اینقدر مناجات نداشت!
شب ها نور ماه در چشم تو می درخشد شب بخیر هایت ماه آسمان را برای من روی زمین می آورد ️️️
باز شب شد در خیالم مقصدم آغوش توست ... ️️️
آهوان، گم شدند در شب ِ دشت آه از آن رفتگان ِ بی برگشت
گاهی اوقات همه چیز میشه یک خط ، یک افق و نارنجی غمگین گاهی هم شب است هم روز
ما تو خونمون وقتی سالاد الویه درست میشه تا یک هفته صبح ظهر شب وعده غذاییمون همونه آخرش برای اینکه تموم بشه باهاش درزای دیوارو میگیریم!
هرشب, دراتاقم را برای آمدنت, نیمه باز میگذارم, خیالت, نه می آید و نه فکر رفتن دارد...!
کاش جای ماه بودم انگشت نمای شب تو
تو رفتی و همه فهمیدند، شب می تواند از آنچه که هست تاریک تر باشد
شب که آرام تر از پلک تو را می بندم در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست
عشق یعنی چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ذوب شدن بر غم های دوست
مثل شب های دگر باز به هم خیره شدند برکه و ماه ، ولی از سر بی حوصلگی
و پاییز در انتظار زمستان بود و شب در انتظار روز و عشق در انتظار عشق..