متن sms
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات sms
من سرودم، عاشقی را پُرتپش
با صدای جیغِ الماسِ دلم
غم نبودنت بد به جانم ریشه زده.
خودش که نیست،
ولی غمش یار من است تا به ابد.
چه دردهایی که در نبودنت، به جان خریدم.
دست هایت را دوست می دارم
مثل سابق پیشِ چشمانم نداری جایگاه...
روزِ سعدیِ بزرگو، روزِ نثرِ پارسی
بر دلِ اهلِ ادب، بادا نفسزا و، نکو
تو همان شوق دمیدن نفس در تنمی.
دیدن چشمان تو، آغاز رنج دل بود.
چقدر لبریز بود از تنهایی فال قهوه ام.
چه پارادوکس غریبیست عشق!
میپژمراند؛
میسوزاند؛
نابود میکند؛
و باز،
زندگی میبخشد!
میانِ مرگی ، به نامِ دلتنگی ، نفس می کشم.
در دلم هستی و انگار از این بودن خود بی خبری.
نیستی و دلتنگی از سقف چشمانم چکه میکند.
عهد بستم که غیر از تو،
ز هر عالم و ادم بکنم دل.
عجب رنج عجیب و درد ناکیست، دوریت...
ساعتِ صفرِ عطشزا، کوک گشت
با نوای سازِ احساسِ دلم
ساعتِ صفر است و دل،
بیتاب شد؛
چشمِ یار امّا،
درونِ خواب شد...
قرارِ صفر شد،
از نو،
پدیدار؛
بشو بیدار در،
این لحظه؛
ای یار!
تو را میخواهد احساسِ درونم؛
بیا؛
دستِ دلم،
با مهر،
بفشار!
ساعتِ صفر است؛
میدانم؛
که میدانی:
التهابِ درد،
در سینه،
گرانجانست!
مو به مو،
احساسِ دل را،
بازمیگویم:
بی تو دنیای درونِ من،
پریشانست!
ساعتِ صفر است و من،
بیدارم و،
شاهدِ بیداریام،
مهتاب شد!
در صفرِ عاشقی،
احساسِ پریشانم،
گیسو میگسترد،
تا در بستری،
از جنسِ عاطفه،
در سینه بفشرد،
آرامشی محض،
به توانِ بینهایت صفر را!
گاهی
بغضِ لحظههای تنهایی
حسّ ناپیدای انسان را
به منتهای جنون میکشاند...
در دلم رویا شده، دنیای شوقانگیزِ مِهر