جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
این روزها در سرم نهالی شکوفه داده استکه گرد عشق می پاشدو عطر آرامشش تمامم را در آغوش می کشدمست می شومو خنکای نسیمحریر نازک خیالم را تا دشت ها می بردمیرقصمو به جایی حوالی بهشتمی رسم .آری گویا اردی بهشت است !!!...
تو آن بهشت برینی که جان خاکی من ،برای داشتنت ، عین آرزو شده است️...
به روز حشر اگر می روی به سمت بهشت/ دو بسته ماسک ببر احتیاط در این است...
بهشت اگه آغوشِ کسایی که دوستشون داریم نیست پس کجاست ؟! ️️️...
و بهشت در آغوش توستتا میبوسمت...باز می شود درهایش!...
می شود بیایی ؟؟برایم سیب بچینی !!!از باغچه ی خداکه در بهشتشبرای حوریان کاشته بوددلم می خواهد رانده شوماز این دنیا...جهنمش با من...
جهان کوچه سبز پیوندهاست بهشت خدا پشت لبخند هاست...
بهشت را میخواهم چه کار وقتے تو تمام نشدنے ترین دنیای من️ے️️️...
روزی که خدا گل خلایق سرشت /بالای در بهشت اینگونه نوشت /بی مهر علی ورود اکیدا ممنوع /با حب علی بیا که بازست بهشت"عید غدیر مبارک "...
در آغوشِ تو بودن همان بهشتِ موعود است...️️️...
بهشت براى من جایى است که سر راحت به بالین بگذارمبالشش پر قو نبود هم نبودبهشت براى من جایى است که صبح از خواب بیدار شوم و کوه غم روى قلبم سنگینى نکندبر بالینم حورى نوازشگر پر کرشمه اى نبود هم نبودبهشت براى من جایى است که در خیابانهاى قشنگش آدمها آرام بروند و بیایند و به هم سلام کنند و سلامشان سلامتى بیاوردسنگفرشش از گل نبود هم نبودبهشت براى من جایى است که سر سفره ام نان و پنیرى باشد که طعم نان و پنیرهاى واقعى را بدهد وموقع خوردنش نگر...
فرقی نمی کند کجایِ جهان باشیدفقط کافیستیک نفر عاشقانه دوستت داشته باشد ..حالا می خواهدرویِ صندلیِ یک پارک باشید ،یا خیابانی بی انتها !هر جا که باشد،آنجا بهشت است......
بهشت یہ جا رو زمین با توئہ... ️️️...
هوس داشتن توگرم است و شیرینمثل خوردن یک لیوان چای داغتوی جنگلهوس داشتن توبه دل آدم می چسبدمثل قدم زدن روی ماسه های ساحلو تصور هر عاشقانه ایهوس داشتن تومیماندمثل رفتن به شمالجوری جاده ها خیره ات می کنندانگار بهشت راچشمانت به تماشا نشسته استهوس داشتن توبیخودم می کندخویشتن را فراموش وتورا یاد می کند........
بوسیدن چشم را من از کسی نیاموختمیا که با تبسم توبهشت به نام من می گردد چونزیرا تو اول نور را دانستی و معلوم است اینزیرا تو اول دل را دانستی و معلوم است اینچون از عادت های روز دور می شویتا به یاد مرگ نیفتم دیگرتا کلام تو را بپوشانماز بوسه ها...
️با تُؤ هر بار سلام و..️با تؤُ هر صبح بهشت...خیرِ هر روزِ من از بوسه ات.. آغاز گرفت ...!️️️...
بهشت میشود زمین در " اردیبهشت " ...آخر " فرشته ها " در این ماه به دنیا می آیند ......
بوسه هایت طعم عجیبی میدهند طعمی بین بهشت و زندگی......
با تو بودن خوب استآدم سَر می رود از زنانگیاز نازهای ظریف گاه گاهاز خنده های ته دل، قاه قاهاز عشقآغوشاز جغرافیای گرمی که بایدش نوشتخلاصه آقایی که شما باشیبانوی تو بودن یعنی بهشت....
یک نفر باید باشد تا بهشت کند این روز ها را......یک نفر باشد که نقاشی کند تمام دلدادگی هایمان را......یک نفر باشد که مردانه پای تمام خاطراتمان بماند.....کسی که شمیم حضورش بنوازد نت به نت موسیقی عشق را......آن یک نفری که نام چند حرفی ام را زمزمه می کند ، دوست داشتم به جای تمام جانم ها، برایش جان بدهم......و من میان عشق و زندگی، « مرگ» را انتخاب کردم...........
آغوش تو ای دوست درِ باغِ بهشت است...️...
شنبه به یادت شروع شدیکشنبه ؛ دوستت دارمدوشنبه ؛ دو بار دوستت دارمسه شنبه ؛ سه بار، زیر لبچهارشنبه ؛ چهار، با فریادپنج شنبه ؛ پنج هزاره، تا بهشت...جمعه ؛ تمام عشقهای جهان مال توکاش هفته بیشتر بود عزیزمکاش عددها را تا بی نهایت میشمردم ؛و میگفتم :دوستت دارم...دوستت دارم......
عُصیانِ لبت را... نفروشم به بهشتکه بهشتی نَبود خوشتر از این کنج لبت!...
سلام تابستان !فصل خوب خاطره انگیزِ من ...نفسِ گرمِ تو را دوست دارم ،بوی فراغت می دهدبادهای لطیف و ملایم بعد از ظهرت ؛مرا یاد بازی و شیطنت کودکی ام می اندازدیاد روزهایی که آمدنت ؛پایان درس و مشغله ها بودنام تو تداعی کوچه هایی شلوغ ،و هیاهوی کودکان بازیگوش است ...تو هر چقدر هم که گرم و طاقت سوز باشی ؛من به حرمت لبخند کودکی ام ؛تو را دوست دارم ...آغوش آرام و بی دغدغه ات ؛جان می دهد برای تفریح ،برای سفر ،برای فراموشی ....
...مثل سیب ممنوعه بودى برایم براى بدست آوردنت،رانده شدن از بهشت را به جان خریدم!...
اَبعادِ آغوش ٺُؤ️چهار دیوارےِ بهشتِ من اسٺ...
تُو که نمی دانیحضورت در قلبم بهشتی ساخته، ابدیاز وقتی دلبسته اَت شده امصبح ها، روزهاو شبهایم بوی عشق می دهد️️️...
علم بهتره یا آغوش؟فصل اگه بهار باشهیار اگه کنار باشه بادِ آروم اگه پرده رو تکون بدهبوی بارون اگه قاطی بشه با بویِ عطرِ تنشتو بگو کل دنیا یا آغوش؟تو بگو بهشت یا آغوش؟آغوش!آغوش! ️️️...
عشق یعنی دیدنی با چشم ترعشق یعنی یاد یک رویای نرمعشق یعنی آخر خط بهشتعشق یعنی آبی یه بی انتهاعشق یعنی کوله باری از نیازعشق یعنی یک شب پر رمز و رازعشق یعنی بوسه ای از راه دورعشق یعنی چون محمد پا به راهعشق یعنی همچو یوسف قعر چاهعشق یعنی خواب من با یک خیالعشق یعنی چشمه آب زلالعشق یعنی دیدنی با چشم تر...
بهشت را میخواهم چه کاروقتے تو تمام نشدنے تریندنیای منی ...️️️️...
میدانستم که تو️ سیبی هستی از بهشتامّا کنار دریا که دیدمتدانستم که تو باغِ بهشتی از پای تا به سر •••...
طلوع تویی صبح تویی آفتاب کن در وجودم صبحگاهم بهشتی است با صبح بخیر هایت...️️️...
اولین باری که بوسیدمشفهمیدم حق با مادرم حوا بودهگاهی بعضی ممنوعه ها ارزش رانده شدن از بهشت را هم دارند....
بوی بهشت می شنوم از صدای تونازکتر از گُل است گُلِ گونه های تو...
بهشت را میخواهم چه کاروقتے تو تمام نشدنے ترین دنیای من️ے️️️...
با تُ هر بار سلام وبا تُ هر صبح بهشت...خیرِ هر روزِ من از بوسه ات آغاز گرفت ...!...
روز عشق مبارکدر همان روزى که چشم هایت به چشم هاى من گره خورد،روز عشق متولد شد ! همان روزى که گونه هاى من سرخ شد و لبخند تو قرمز ! تقویم را ورق زدیم و روز وصل احساسمان را رقم زدیم ! حالا ، هوا چه بارانى باشد چه آفتابی ، چه تابستان و چه زمستان ، همه فصل ها را برایت پر از سرخ و قرمز هایى میکنم که تمام روز عشق هاى دنیا،به گرد پاى روز عشق ما نرسند.آنقدر دوستت خواهم داشت ، آنقدر نام تورا در قلبم حک خواهم کرد،که قلبم بوی بهشت بگیرد.میدانى چیست ؟ آخر ت...
مادر اکسیر کمیابى ست!که اگر سرشار از درد و خستگى هم که باشد باز هم درمانِ همه دردهایت میشود.وقتى پیمانه صبر و حوصله ات خالى میشود،بوسه ها و نوازش هاى گرمش همه را پُر میکند.مادر ایستگاه بهشت است...هرجا که بروى و هرچقدر هم خسته و درمانده بازگردى....بازهم فقط آغوش اوست که آرامش از دست رفته ات را جبران میکند!...
آخرش قشنگه، عزیز من! رویایی با دیوارها و حصار ها و سنگ های بزرگ و کوچک کم نیاوردن و ادامه دادن... باور به عشقباور به این دو کلمه: آخرش قشنگه...یه روزبه غم و فراق امروزخواهیم خندیدفقط باید شکیبا باشیم و محکمچون ایوبچون کوهروز تابان خواهد آمد موقع شنیدن \دوستت دارم ها\حس \بوسه ها \و \آغوش ها\ میان درست کردن دو ظرف سالادکشیدن یه دیس برنج و کفگیر گذاشتن کنارش...وقتی که سرت خم شده رو میز کار و میام ازت می...
دو گناهِ کبیره یِ انسانی وجود دارد که بقیّه همه از آن ها سرچشمه می گیرند: بی صبری و سهل انگاری. بی صبری آدم ها را از بهشت بیرون راند؛ سهل انگاری نگذاشت به آن بازگردند. یا شاید فقط یک گناهِ کبیره وجود دارد: بی صبری. بی صبری سببِ راندنِ آدم ها شد و بی صبری نگذاشت که بازگردند....
در چهارم اردیبهشت اینطور رقم زد سرنوشتباران ببارید زأسمانگوئی که بوپی از بهشتدختی بدنیا پاگشوددل از دل مادرربودبه به چه ماه خوبی بوداین ماه ما اردیبهشت باران نگین پدرستچشم و چراغ خواهرستاوهمنشین مادرستبه به مه اردیبهشتدختر چراغ خانه استاوساقی پیمانه استهم عاشق و دیوانه استبه به مرا بردی بهشتباران بدنیا أمده محبوب دلها أمده هرکس که خوشحال امده جایش بود اندر بهشت...
ای دختر اردیبهشتبا خود مرا بردی بهشتدر دفتر گیتی فقطنام تو را باید نوشت...
بهشت یعنى یک نَفَس عمیق در هواى تو...!️...
چونڪہ از ره میرسد اردیبہشت مےڪند دنیاے ما را چون بہشت...
.روزی اگر بخواهم چیزی را با بهشت مقایسه کنمشک نکن آغوش تو را نام خواهم برد.️️️...
بکش مرا در آغوشتاز بهشتداشتن همین چند وجبشبرایم کافیست...
بهشت را دوبار دیدمیکبار در چشماشیکبار در لبخندش ️️️...
آغوش تو️همان بهشت کوچک خداست روی زمین...و زمانی که من در آن نفس می کشمهمانجا باید زمان بایستد......
دستای تو یعنی پناه یعنی یه تیکه از بهشتمیشه با یه لبخند تو حافظ شد و غزل نوشتچشم تو امضای خداس ، تنت یه سرزمین نوحالا می فهمم که چرا سفر می رفت مارکوپولوحالا می فهمم واسه چی یک دفعه عاشقت شدمدیدم چقدر میشناسمت درس مثه خودِ خودممنم که عاشقتم ، منم که عاشقتم ، منم که عاشقتمبه باغ اینه قسم ، قسم به نبض قلم ، منم که عاشقتمگیس تو دریای سیاه ، پیچک پیچیده به ماهلب تو کهربای سرخ ، هستی من یه پر کاهآتیش چهارشنبه سو...
مرا به بهشتنیازی نیست ،بهشت من جاییستمیان دستهای تو و آغوشت ......