متن حسرت شیرین
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حسرت شیرین
۰۰بَدَل به باد شدم، دلخوشم به اینکه فقط
مرا قلمرو گیسوی تو وطن شده است۰۰۰۱
کاش میشد کامِ جان، شیرین از آن، گلبوسهای
کز لبِ گلگونِ تو، میریخت بر کاریزِ مِهر
پ. ن:
_«شیرین»:
۱_ طعم شیرین. ۲_ نام همسر خسرو پرویز.
_«گلگون»:
۱_ سرخرنگ؛ به رنگ گل سرخ. ۲_ نام اسب شیرین.
«شیرین» و «گلگون» در اینجا مفاهیم اولشان مورد نظر است و در...
فـــــکر تــــــــو...
قشنگترین گرفتاریه دل بود.
همه چیزی تکراری بود، جز بودنت.
این روایت که تمام شود
می رقصد
شکوفه ی سیب
برسطر اوّل
وَ می تکاند آستین از غم.
بگو!
از کدام حرف گذر کرده ای
از کدام کلمه
که بهار نشسته
بر شانه های شعر
و پای استعاره
به این صفحه باز شده؟
ذره ذره آن سیه چشمان تو بر دل نشست...