پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گاهی، می پیچم از مسیر، تا ببینم ، تو را سیر،چون ،مقصد مسیر است، و عده ای، سیر از مسیر، پس گاز می دهند مسیر را ، برای مقصدیکه به غفلت طی شده است.......
تو شاید، من ولی از یاد تو غفلت نمی کردم برای دوستی با غیر تو رغبت نمی کردم...
یه لحظه غفلت ازدلم یه عمرپشیمونی آورد من عاشقت شدم ولی ازم نمیکنی ساپورت...
دلم میخواهد از نو در بغل گیرم جوانی رابنوشم جرعه جرعه لحظه های زندگانی راقبای کهنه ی شرم و حیا را پاره بر تن تابپوشم پیکر هر نانجیب آنچنانی راببویم گل به هر دامن که بوی عاشقی داردو هی دامن زنم عشق و کلام مهربانی راغنیمت بر شمارم کمترین فرصت به هر آنیکه آه موسم پیری بسوزاند جهانی رابریزم زهر کاری کام غفلت ها که از رستمبه یغما می برد رخش و نشان پهلوانی راجوانی یار شیرینی که تکرار ملاقاتشبگیرم از ...
هر کس که اسیر و بند شهوت باشدیا در پی پول و کسب ثروت باشدیا طالب قدرت ؛ پی شهرت باشداو بنده ی شیطان و به غفلت باشد...
دیدی آن قهقههٔ کبکِ خرامان حافظکه ز سرپنجهٔ شاهینِ قضا غافل بود...
در امتحان زندگیاعتماد تنها اشتباهی بودکه مرا مردود کرد !محبت هایی که بوی مکر می دادندلبخندهایی که به لب شیرینو در باطن تلخ بودو من در خواب عمیق غفلتکه هرگز بی مهری ات رااحساس نکردممجید رفیع زاد...
زندگی یک خواب سنگین بودسال ها ماندم سر راهش خبر دارم نکردجان به لب آورده و آهنگ دیدارم نکردآنچه را دانسته ام از راه و رسم زندگیکوله باری جز غم و آوارگی بارم نکرددلخوش پیغامی از او بودم اما ای دریغهرچه را دیدم از او جز فتنه در کارم نکردتو چه می دانی مگر از مذهب دلدادگی؟کفر و ایمانی که توفیری به پندارم نکرددر عجب ماندم که در این وادی سرگشتگیغمزه چشمش چرا یک لحظه انکارم نکردگرچه عمری در پی اش بانگ انالعاشق زدموای ...
ما در غفلت به سر می بریمانارهای شیرین را در خواب می بینیمو در روز ...با آنها بازی چشم بسته می کنیمسر ما آنقدر ...به پیچک های سر راهمان گرم می شودکه نمی دانیم ...فصل از کدامین خانه فرود می آیدبه کدامین خانه می پیونددچشم های ما بینا نیستشعر اناران گفتنی ستانارهایی که قلب های کوچک رادر خود نهفته اندهدیه دادن به عشق را پیشه ی خود ساخته اندانارهایی که در حیات خلوت امانبه انتظار چیده شدن نشسته اندچه کسی شما را به ق...
ایران..اسمش هم ابهت دارد..ولی مردمانش..همه غریبه پرستند..میدانید..ایران ، همچون پدریست که تا حد توانش ، هر چه فرزندانش میگویند را برایشان فراهم میکند ..ولی با این حال ، بازهم فرزندانش میگویند : ببین آمریکا چقد خوبه ، اروپا چقد خوبه ، چقد بچه هاشو دوس داره، براشون فلان میخره ، بهمان میخرهو ایران ، پدری مهربان و زحمت کش ، سرش را بخاطر حرف های فرزندانش ، پایین میندازد و دلش هزاران تیکه میشودیاد بگیریم..پدرمان ، ایران را ، با تما...
اینڪَونه زیبا نباش بی انصاف من یوسف نیستم یڪهو صبرم لبریز میشود غفلت میڪنم مقابل چشمان بی تاب مردم این شهر میبوسمت ..️...
باید بلند شویم و بایستیم، این دنیا ارزش متوقف شدن و غصه خوردن ندارد.باید حالمان را خوب کنیم، نفسی عمیق بکشیم، سرمان را بالا بگیریم و دوباره برای هدف ها و مقصدهامان بجنگیم.زندگی دریاست و ما میان پیچ و تاب آن شناوریم و ناگزیریم که تحت هر شرایط، دست و پایی بزنیم و امیدوار باشیم، وگرنه غرق می شویم!ما ناگزیریم هربار ساحلی پیدا کنیم و با اشتیاق، به سمت آن، خیز برداریم و قبل از به زیر آب رفتنش، به سمت ساحل بلندتری شناکنیم. رسالت ما دست و پا زدن ها...
” باز کن پنچره را من تو را خواهم بردبه سر رود خروشان حیاتآب این رود به سرچشمه نمیگردد بازبهتر آن است که غفلت نکنیم از آغاز “...