متن احساس عاشقانه

«احساس»،
صدای وزین ضربان قلب؛
ضرب‌آهنگ شیوای صداقت سینه؛
و تپش شیرین نبض عاطفه است...

ساکنی در قلب من.
معنی عشق شاید همین باشد،
سکونت در میان قلب من.

اعتبار خانه به نور آن است
و نور خانه من تویی.

میزند در سینه هر لحظه، نبض عشق تو.

گل‌های پیراهنم
با نفس‌هایت شکوفه می‌دهند،
هرگاه که آغوش تو را می‌پوشم،
بهار روی شانه‌هایم می‌نشیند،
و عطر عشق
در چین‌های پارچه می‌رقصد.

بهار از خواب درخت‌ها بیدار می‌شود،
عید از دل لحظه‌ها شکوفه می‌زند،
و تو،
از لابه‌لای نور و نسیم،
می‌آیی…

سبزه‌ها برایت دست تکان می‌دهند،
پرنده‌ها
نامت را زیر لب می‌خوانند،
و من،
در چشم‌هایت،
هزار عید را جشن می‌گیرم.

محبوب من،
وقتی تو هستی،
تقویم‌ها سبزترند،
دل‌ها روشن‌تر،
و...

دل از دستِ زمانه، گشته پرخون
و احساسم شده، لیلای مجنون
دلم تنگ است؛ همچون غنچه‌ی گل
که پُرپیچ است و تو بر تو وُ میگون

عاشق می‌شوم؛
وقتی،
بهار،
این‌جا،
می خندد...

عاشق می‌شوم؛
وقتی،
شمیم گل‌های نازدل،
خیال نازک‌پردازم را،
به باغی از طراوت،
میهمان می‌سازند...

غرق شکوفه میکنی ای عشق خانه را

تو هستی، ای جانِ جان، ای که در هر نفسم
نورِ عشقت جاری است، همچو مهری در قسـم

تو که باشی، غم نماند، دل نگیرد زین جهان
چونکه از لطف حضورت، گل کند صبحی جوان

چون تو هستی، من نترسم از شکست و از زوال
سایه‌ات آرامشی شد در هجوم...

تازه بهاری که پر از بوی توست

آه ای عشق
ای شادکامی پاک و مشروع،تو را نیز باید خرید.

سرشار‌ از احساس است،
شعرِ زندگی با تو؛
وقتی که:
صبح،
از مَطلعِ آفتابگردانِ بوسه‌هایت،
شکوفا می‌گردم؛
و شب،
در مَقطعِ شب‌بوی آغوشت،
آرام می‌گیرم!

بیا؛
سازِ دلم را کوک کن،
با عاشقی‌هایت؛

بشو شور و،
بزن ساز و،
یکی شهناز،
با قلبم!

اجاق دل، ز بهرِ مهرِ تو، گرم از محبّت شد!
بیا مهمان قلبم شو؛ که احساسم به وجد آری!

می نویسم عشق
تو ...
در چشمانم حل میشوی

امشب که تو پیش منی تو خواب رویایی من
غرق تماشای توام عشق تماشایی من
آرامش نگاه تو دلتنگیامو میکشه
خونه پر از عطر تو دلم فقط به این خوشه...

بیا تکیه بکن بر قلب این دیوانه ی عاشق...



نترس رنگی نخواهی شد، ولی عاشق کمی شاید...

عشق یعنی:


تپش قلب من، در وسط بوسیدن تـــو...

لبخند زدی و مو پریشان کردی...



دیوانه که بودم، دیوانه تر کردی...

عشق یعنی
تپش قلبی
که فرسنگ ها دور
برایت بی بهانه آهنگ زندگی را
می نوازد...

چشمانت زیبا ترین استان منطقه‌ست

گل گلدان من، ژالان من، صدایت می‌زنم، برگرد، به من نگاه کن… من را احساس کن… در دلت مرا حک کن… و بوسه‌ای بر گونه‌ام بگذار… .