متن افسوس
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات افسوس
سپید کردم خرمن موهایم را برای روزگاری که به آغوش مرگ برد مرا …
افسوس
المیرا پناهی درین کبود .
شاید باید میرفتم...
شاید نباید فکر میکردم...
شاید رفتنم باعث اتفاقای خوبی میشد...
ولی واستادم فقط به دور دست خیره شدم...
چرا نرفتم؟؟
باور کن خودمم نمیدونم چرا؟؟
خشکم زده بود و حال عجیب غریبی داشتم...
ولی دوباره تصمیم گرفتم برم..
شاید الانم دیر نشده باشه...
باید آماده بشم..
باید...
این روزها ، خیابانها را که قدم میزنم ، میفهمم که دیگر هیچ دلی به دل راه ندارد ! افسوس ! که این روزها برای باهم بودن ، باید جیبت پُر باشد و خانه ات خالی !!!
هر چه صدایت کردم
نشنیدی
چه حرف هایی که در گلویم جا ماند
و چه لحظه هایی
که بی تفاوت از کنارشان گذشتی
میان ازدحام این همه حرف
دست به دامان سکوت شدم
که خواندنش
سواد عشق می خواست
اما افسوس
تو آن را هم نداشتی
مجید رفیع زاد
غرورم را بپای عشق تو دادم ولی افسوس
بدام درد و غم هایت گرفتار امدم هردم
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
افسوس
افسوس به هر کس که وفا کردم و
دل دادم و از عشق برایش
سرودم غزلها.
از این دفتر دلها
بجز بی مهری و دلسردی و انکار
ندیدم که ندیدم.
شاعر:حسن سهرابی
کرونا که تمام شد، تا چند هفته و چند ماه، بیشتر از همیشه قدر زندگی را خواهیم دانست، کمتر بهانه خواهیم آورد و بیشتر لبخندخواهیم زد.
کرونا که تمام شد، کافه ها و پیاده روها مملو از آدم های شادی خواهد شد که به جای ماسک، لبخند به لب دارند...
افسوس بر جانی که هلاکش کردی..
بر عشقی که تمامش کردی...
افسوس بر حال منی که رهایش کردی..
بر بهاری که خزانش کردی...
افسوس بر افسوس هایم که دلت را نرم نکرد..💔
مبینا سایه وند
افسوس که عشق ، ویران شده دیگر
عاشق از معشوق گریزان شده دیگر
آرزوهایی به سر پرورده بودیم
همه به دست غم ها مدفون شده دیگر
گرگ و شغال آمده از کوه ها به شهر
آهو سوی بیابان فراری شده دیگر
معشوق عشق عاشق ، همه ثروتش بود
تاراج گشته...
عشق به دل یار که نازل شدنی نیست
یک آیه بگویید دلم ، دل شدنی نیست
بیهوده نکن بحث، چنین است و چنان است
این عاشق دیوانه ات عاقل شدنی نیست
باید بپذیرم که اسیرم بپذیرم
زندان پدر سوخته منزل شدنی نیست
من با غم دوریت، مگر می شود ای...
چه کنم با غم خویش؟
که گهی بغض دلم می ترکد،
دل تنگم زِ عطش می سوزد،
شانه ای می خواهم که
گذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست !
آیه آمدنت
آغوش که با فاصله نازل شدنی نیست
یک آیه بیارید، دلم، دل شدنی نیست
بیهوده نکن بحث، چنین است و چنان است
این عاشق دیوانه ات عاقل شدنی نیست
باید بپذیرم که اسیرم بپذیرم
زندان پدر سوخته منزل شدنی نیست
من با غم دوریت، مگر می شود ای...