متن بهار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بهار
طبیعت سرد شده بود
بهار او را در آغوش گرفت
تابستان گرمایش بخشید
اما
کمک به طبیعت بهانه بود
این دو نفر او را کشتند!
ملحفه ای به نام پاییز بر سرش کشیدند
و هیچ کس نفهمید که
ملحفه نه! خونِ طبیعت نارنجی بود!
در مهلکه ی فصل ها
زمستان...
وقتی که نیستی؛
دلم،،،
اسیر زمستان ست...
♥
کاش ،
با دست هایت،
-- کمی بهار بیاوری!
لیلا طیبی (رها)
چشم هایم،،،
بارانی ست.
☆
من،
نامم بهار!
لیلا طیبی
هر فصلی یک نقاشیِ بی نقص است؛
که از رسوماتِ دلبری پیروی می کند.
باید لا به لای خستگی ها
مو به موی طبیعت را با چشم دل نگریست،
و آرامش را درون رگ ها جاری کرد.
باید پا در کفشِ آدم گذاشت و
سیب های ممنوعه ی زندگی را...