متن جنون
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات جنون
قبلِ او؛ شاید مسلمان بودم و بعدِ او اما فقط، من یک منِ؛ خالی از هر نوع ایمان هستم
و آه از جنون.
شیما رحمانی
بعدِ او؛ من با خودم هم دشمنم
بوته یِ هر عشق را از بَر کَنَم
عشقِ او؛ حالِ دلم بد کرده است
روزگارم را مردد کرده است
قابِ عکسی از پریشان حالی اَم
از جنونِ عشق دیگر خالی اَم
✍شیمارحمانی
درانتهای جاده ای دردل شب
سایه ی تب وآتش لب
امانم رامی گیرد
تامرز دیوانگی وجنون
مانده تنها یک وجب
بهاالدین داودپور. بامداد
یک نفر تنهای تنهاست درونِ من
جر خورده دنیاست این سکون من
این شکنجه و درد است بی گمان
زخمی که دهان باز کرده برون من
معبدی خرابم که هنگام زلزله
می افتد چراغ و سقف و ستون من
در خواب کسی مرا کشت بی درنگ
پاشیده بر در و...
نمیدانم نامش را چه بگذارم مرگ یا جنون ¿¡
زمانی که در صفحه شطرنج زندگی
شاهم را به ناچار به سربازان رقیبم تسلیم کردم
و اینگونه بود که در زندگی کیش و مات شدم
تنهاست چون جزیره کسی در درونِ من
جر خورد در کشاکش دنیا سکون من
آیینه ی شکنجه و درد است بی گمان
زخمی که وا نموده دهان از برون من
من معبدِ خراب، که هنگام زلزله
افتاد چلچراغم و سقف و ستون من
در خواب بی درنگ مرا کشت یک...
باز شیشه عطرت، شکست و هوای دلم پر شد از بوی تو
چترپینه بسته ام سَر باز کرد و من خیس شدم از باران اشک های دلتنگی
باز شانه هایم سنگینی میکند از گرد و خاک خاطره های سرگردان
قفل لبهایم به دنبال کلید گمشده در لُکنت های دیدار میگردد...
جنون دارد این لیلای درونم
ارس آرامی
گاهی چشم ها راست نمی گوید
نِگاه هایی که طعم گَس داردو هوس هایی که طعم لبخندو غلط کردن های بی جای عاشقی.
دریای خوش باوری ها هیچ وقت ساحل ندارد و همچون سَراب صحرا تو را سمت جنون میبرد.
بیهوده بود بی خوابیها وبه آتش کشیدن سیگارها برای ترک...
حس می کنم بی تو
تو چنگ تقدیرم
باتیغ ناخونش
هرلحظه درگیرم
نبود تو از من
دیوونه ای ساخته
که عقلشُ پای
جنون دل باخته
من به جرعه ای از تو هم قانع ام
حتی اگر
سهمِ اندک من از بودنت،
جنون باشد!
جنونی رو به وخامت...