متن خورشید
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات خورشید
دختر امید
ایستاده در انتظار خورشید
باد...شانه می زند مویش
نگاه میکند و می خندد
خورشید...
خنده میزند رویش...
در یکی از نامه هایش نوشته بود :
دوست داشتن را از خدا یاد بگیر
هوا که سرد میشود
پیراهنی از جنس خورشید
برای زمینش می بافد
سحر غزانی
چون ابرِ بهار اگر که می باریدی
سرسبز ترین دشت،مرا می دیدی
دیدی که دلم کویر لوت است ولی
خورشید شدی و بیشتر تابیدی
به دور دست ها می نگرم🪐🌟 ...
آنجایی که خورشید خود را پشتِ ابرِ سفید مخفی کرده است ⛅️🌪...
آنجایی که رنگِ آبیِ آسمان به نارنجی تبدیل شده 🌼🧡...
آنجایی که پرستو ها نقطه مانند شدند ،🕊🐾...
و با خود می گویم !...
ای کاش انجا بودم ،
همان دور...
سپیده دم
دم سپیده گرم
که با آمدنش بیدارم کرد
و برای خورشید
چای و صبحانه براه کرد
و گفت
حق من نیست
و رفت
من نمیدانستم
که چرا سپیده عمرش کوتاست...
غروب از آن هنگام دلگیر شد
که خورشیدی که با آرزوی قدم زدن با ماه طلوع کردن بود
چاره ای نداشت جز اینکه با همان آرزو غروب کند...
-کتایون آتاکیشی زاده
عشق
دلتنگی، یک دانه است، وقتی در خاک وجود در سیاهی، پنهان است ،اما گاهی با آهی از دل خاک سر بر می دارد وناخودآگاه به دنبال مهر رخشانت می گردد
کاش تو خورشید باشی ومن آفتاب گردان، پس مرا به دور سرت بگردان تا بلا گردان چشمان غزالی ات...
دیده ات فروزان از کنج غم و اندوه دلم
تا چه روی نگاه پشت ره توست از تنم
هر آن جا رود خورشید دل آفتابگردان می رود پی اش
امان از لجبازی خورشید می کِشد ریشه از وجود زنده اش
گاه خیره و مبهوت به دل آفتابگردان
گاه آفتابی و...
« سایه ی من »
پنجه در پنجه ی او افکندم
سایه ام بود ولی بازیگوش
گاه او گرگ پلیدی میشد
من کنار تن او چون خرگوش
راه می رفت چو مردی با من
همه جا فکر من و با من بود
مشت بر صورت او کوبیدم
دست من زخمی...
هرچه تا به حال برایت گفته ام را از ذهنت پاک کن...
امروز جور دیگری میگویم!
همچو گیاهی که برای زندگی به آب و آفتاب نیاز دارد..
تو آب و آفتابی..
همچو بلبل... که به صدایش شناخته شده..
با طُ شناخته میشوم!
همچو خورشید که به نور و روشنایی معروف...
خورشید منی بیا و بر من تو بتاب
اندر بغلم بیا و آسوده بخواب
سر را تو بذار بر سر شانه ی من
با نغمه ی خوش بخوان تو یک قصه ناب
«بهزاد غدیری»