متن دلتنگی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی
آنقدر صدایت کردم اسم تو را
که همه شهر فهمیدند راز مرا
بارانِ دلتنگی هاست وُ،
--خیسم از نبودنت!
...
هیچ سقفی بر سرم،
دستت نمی شود.!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
در خاک می نشانم تمامِ دلتنگی هایم را...
با اشک هایم آب میدهم به ریشه اش...!
شاید گُل داد این دلتنگی...!!!
گُل هایی از جنس قاصدک ،
که خبرِ مَرا
بیاورد برایت..............
ستاره ح
شب را در آغوش می کشم
و پیراهنم خیس می شود
از دلتنگیِ شبانه ی انسان ها...
نویسنده: کتایون آتاکیشی زاده
سلام ای نازنین یارم
ببین بدجور بیمارم
بیا امشب به بالینم
بشو یک شب پرستارم
ببین هرم تنم داغه
یه کم تبدارو بی حالم
سرم سنگین شده عشقم
قشنگ نیست حال و احوالم
چشام یه کاسه ی خونه
شدم لیلی دیونه
دارم هر لحظه میمیرم
تو تنهایی این خونه
یادت...
تابحال حسرت اینو داشتی که کاش میتونستم دوباره . . . یه سالِ دیگه . . . تولدشو بهش تبریک بگم؟!
از وقتی که عکساتو پاک کردم یه ۸ ماهی میگذره ؛ از اولین و آخرین باری که صداتو شنیدم ۱۰ ماهی میگذره . . .
و از روزی که...
بدون تو تنهایی پیدام میکنه...
در پیله ی دلتنگی،،،
چنان گرفتارم که
پروانه گی؛
فراموشم شده ست!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
خیالِ چشمهای تو
برای من
چیزی شبیه قهوه ی دمِ صبح است
دلپذیر
آرامش بخش
خواستنی...
خواستنی که نه!
خواستنی ترین!!
وای از آن قهوه ی چشمانت
که روز آرامم می کند و
شب، بی خواب!
به قلم شریفه محسنی شیدا
در تمام سال هایی که از تو دور مانده ام
ساعتی نبوده است که بگذرد
و من در اندیشهٔ چشم های تو نبوده باشم.
از تو دور شدم، رفتم آن دورِ دور، آنقدر دور که دیگر کسی نبود که مرا بشناسد. دیگر کفش های من هم نمی خواستند با من همراه باشند. رفتم آن جایی که دیگر روح من هم از من خبر نداشت و خیال من دیگر اسمِ مرا هم به یاد نداشت....