شعرنو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعرنو
امشب مرا بایک نظر دیدی
با سینه ریزی از ستاره✨
با هدیه ای از جانبِ ماه🌜
هرچند چشمانت به من بود؛اما تو زیور را ندیدی⭐
انگار احساسِ مرا از یاد بُردی
من قسمتی از خاطرت بودم
جا مانده در فصلِ گذشته🍂
حالا تورا امشب دیدم،اما تو عشقم را ندیدی💔؛یک صاعقه...
و من
هر روز الفبای گیسوی
تو را می خوانم...
طوفانی هم باشی
در هوایت می رقصم
آریا ابراهیمی
تو نباشی
همه جا تنهایم
قول میدهم چیزی که از آنِ من و تو باشد دوباره باز میگردد، خنده ها، شادی ها حتی زخم های دیرینه ات اگر خوب نشود التیام می یابد و تو با لذتی که نمیدانی، جای خراشیدگی هایش را میخارانی...
قول میدهم که نمیدانی بهترین اتفاقات زندگی ات هنوز رخ نداده...
با تو دریا می شود هر قطره از رویای من
فارق از این فتنه های خفته در شبهای من
حسن سهرابی
ایستاده بودی به حرف
ونمیدانستی
چپ به راست کلماتت
بر زوایای من روییده
بگو برحواس کدام شب نشستی!
که نستعلیق انگشتانم
دویده بر زجری مشوش
که از بلندای قامتت بیرون می زند
باید بایستم
به تکاندن شانه هات
تا به شکلی منحنی غبار از تن در آوری
وعبور کشیده لبخندم...
خاطرم نیست کجا گم شده ام.
بین خم اخم ابروی تو بود؟
یا که هنگامه ی خم شدنم
وقت برچیدن آخرین تکه ی قلبم
زیر آوار سنگین نگاهت
هر چه بود، باز هم
خاطرم نیست کجا گم شده ام!
شعر نو از تهمینه ارجمند پور.
ای دل کنون
اشک بصر
آید زگونه های تر
هر لحظه آن
رقص کنان
گوید همین !!!
عشق ز او .بهانه بود
وفا ز او .بیگانه بود
فر به شکوه .بیعانه بود
شمع مرا. سوزانده بود!!!
قلم : منیر قهرمانی
شعرنو
غرق شدم در موج چشمانت ولی
پلک تو ساحل شد و من را ز چشمانت گرفت
حسن سهرابی
sohrabipoem
اسیر
آهوی چشم هایت
میگویم باران:آسمان میبارد میگویم بهار:شکوفه لبخند میزند میخواهم نام تورا بر زبان بیاورم؛زبانم میگیرد.
شب می شکند؛
در تاریکی نور نیست، درروشنایی نور نیست، اما روی ماهت فضا را منور کرده است. ازدور ترین نقطه آسمان، مهتابی بایداز صحرا،صخره
و سنگ دلت بگذرم تا آهوی چشم...
گاهی می شود صدای سکوت را از فرسنگها دورتر شنید.
در میان انبوه فریادهای
بیشمار زبانهای بی بند و بار.
حسن سهرابی
عشق همان هندسهٔ ساده هستی است که در ضرب زمان گم شده است.
کاش اُستاد تفریق کند از دل ما غصه و غم را
حسن سهرابی
خاک در دهانِ باد کرده اند
تا گوشِ درختانِ باغ را
از اضمحلالِ آتشناکِ هیچِ ریشه
پُرتَر کنند،
غافل از آنکه
نورِ آفتاب، خونِ آب
و گلستانی دیگر در راه ...
آرمان پرناک
مرد میدان
زیر باران، جام رندان
با دو چشم ماه رخشان.
خانه ویران، دل گریزان، زیر باران
چشم گریان
حال و روز مرد میدان
در میان خوشه چینان
این چنین است ای عزیزان.
آه از این افسون و میدان
جنگ و خون و جان ارزان
بی صدا با پهلوانان
در...
راست میگفت جمشید!
«ندیدن بهتر از نبودنه»
فرسنگ ها فاصله باشد، اما او در دلت و مهم تر از آن تو در دلش باشی و بدانی که آخرت این عشق خیر است...
بخدا که فاصله ها حریف عشق نمیشوند.
👤مأوا مقدم
زندگی رسم خوشایندی است
زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ
پرشی دارد اندازه عشق
زندگی چیزی نیست که
لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود!
سهراب سپهری