متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
عاشقت گشتم در شوق رسیدن به تو هستم
یک شهر فنا رفت که من دل به تو بستم
با آن همه عشق و دل و دلدار ، توبدان من ،
عاشق نشدم ، دور شدم دل به تو بستم
مهتا منتظر
آتش به جانم زده ایی
بیرونی از هر پرده ایی
با عشق ، ذوبم کرده ایی
ای شور ِ آتشخانه ام
در یاد تو ، لحظه شمار
از صبحدم ، تا شام تار
شیدا و شورم کرده ایی
ای شمع و ، ای شمعخانه ام
مهتا منتظر
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش چون هر دَم
جَرَس فریاد میدارد که بَربندید مَحمِلها
به...
صدای پای صبح به گوش می رسد
و من مشتاق تر از همیشه
در عطش آفتاب نگاهت
چشم امید به پنجره ای دارم
که با بال های همچون فرشته ات
گشوده می شود
بیا و امروز هم
مرا از عشق
سیراب کن
مجید رفیع زاد
عصرها وقتی برایت چای را دم می کنم
بیشتر پیوند خود را با تو محکم می کنم
چای خوردن های ما یک اتفاق ساده نیست
با تو گرم گفتگو هستم، صفا هم می کنم
تا فضای خانه را پر می کنم از عطر چای
خستگی را، خستگی را از تنت...
چه فایده ای دارد؟
پرنده باشی ،
بدون اجازه ی پرواز
بلبل باشی،
بدون اجازه ی خواندن
ابر باشی ،
بدون اجازه ی باریدن
رود باشی ،بدون اجازه ی رفتن
دانه باشی ،
بدون اجازه ی روییدن
باد باشی ،
بدون اجازه ی رقصیدن
غنچه باشی،
بدون اجازه ی شکفتن...
سایه ای مثل سرابی مغرور
کل جذابیتم فاصله بود
چون که نزدیک نشد هیچ کسی
حرف ها منتجِ فحش و گله بود
تا که نزدیک شدی نوشیدی
طعم این چشمه ی جادوی سراب
علت رفتنت اما نرسید
از تو در نامه، نه توجیه و جواب
فکر کردم که پی ام...
جدیدا فارغ از هق هق شدم... بعد از
نمی دانم چرا عاشق شدم بعد از...
من اقیانوس انبوهی شدم... بعد از
دوباره خواستم، کوهی شدم بعد از...
حریف گرگ ها سگ ها شدم بعد از...
عجین جن و بی پروا شدم بعد از...
چرا درگیر خوش بختی شدم بعد از؟...
گفتی: «برو!» آدم مگر جان خودش را می گذارد می رود؟
معشوقه را در غصه ها یک مرد تنها می گذارد می رود؟
بگذار تا مَردم بگویند: «آهنم»، یا اینکه من اهریمنم
اما به پای عشق تو بی «تا» ترین بودن منم
زیبا ترین! دوشیزه ی غمگین من! معشوق خوش...
صبری بکن خانم! وقتی که می رقصی
محو شما میشه منظومه ی شمسی ...!
اصلا نمی خواستم، اینطوری عاشق شم
ترسیده بودم باز درگیر هق هق شم ...
اما نگاه تو محصول آرامش
تو دائما خوبِ بی وقفه بی خواهش
عاشق بشیم اصلاً، مثل دوتا ناشی!
خاصه برای من هرچی...
سار! شاید علت اینکه دلم می لرزد است
چون که قلبم شاخه ی خشکی که از آن پر زد است
فکر من مشغول تاریخی ست تکراری در عشق
ابر دلگیر اعتقادش:قطره ها می افتد است
شک بکن بعدش یقین آلود همراهم بیا
عشق تو تک اعتقاد قلب مردی مرتد است...
تب های من پُر از، بهانه ی عشق ست!
لب های من پُر از، ترانه ی عشق ست!
شب های من پُر از، ستاره ی احساس؛
دنیای من پُر از، جوانه ی عشق ست
شاعر: زهرا حکیمی بافقی، کتاب دل گویه های بانوی احساس.