متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
عشق تو را دید و کمر خم نمود
عشق یعنی
یک نفر هست
تو را می فهمد
لبخند بزن جانا لبخند تو یعنی❤️عشق❤️
بعضی وقتا کلمه ها انقدر قصیرن
که توان وصف تو رو ندارن...
بعضی وقتا چشمای تو انقدر گیران
که آدم می ترسه نگاشون کنه....
بعضی وقتا که چشاتو روم میبندی،
دنیام شبیه شب بی ماه ،تاریک ،تاریک میشه...
بعضی وقتا انقدر دلم تورو میخواد که نفسم میگیره...
از وقتی دیدمت...
در پریشانی موی فر یار
در هراسانی چهره اش بی اختیار
دل سپردم دل که بردش بی رحم
گیر کرد دلم به مویش در خم
ناگهان سر داد فریاد عقلم
به سطوح آمددگر او کم کم
وای ای دل که تو خاموش باش
کم بگو باشی برایم ای کاش
دل...
مادرم,
تو زیبا ترین سروده بزرگترین شاعرانی چگونه عظمت تو را توصیف کنم(
تو پیامبر احساس و عشقی
تو خورشید مهربانی,
که بی هیچ چشم داشتی به من گرما می بخشی
تورا حتی بیشتر از خود دوست میدارم
تو دلیل زیبایی این دنیایی
زاد روزت خجسته باد
مثل باران بود چشمانش دعایش را بخوان
ربنای دستهایش ، «آتنا»یش را بخوان
قول داده با خودش هرگز نگوید درد را
معنی چشمانِ غمگین و صدایش را بخوان
سینه اش لبریز درد است و ندارد مرهمی
بین این فوج دروغین ، آشنایش را بخوان
بغض صد ساله گلو را تا...
سخن عشق را دوست می دارم
و بر دیده های خود لازم می دانم
که زیبایی عشق را بیننده باشند
و بر این باورم که عشق را باید فهمید
و آمیخته خواهم کرد
جوهر عقل و قلب خویش را
تا در رویای نزدیک بودن به تو
به معنای حقیقی تو...
راست میگفت جمشید!
«ندیدن بهتر از نبودنه»
فرسنگ ها فاصله باشد، اما او در دلت و مهم تر از آن تو در دلش باشی و بدانی که آخرت این عشق خیر است...
بخدا که فاصله ها حریف عشق نمیشوند.
👤مأوا مقدم
تو،،،
کنج اتاقت
تنهایی را به آغوش کشیده ای
و من گوشه ای از دنیا؛
خاطراتت را...
...
تواردی دردناک ست
عشق!
لیلا طیبی (رها)
ابروقاجاری چشم سیاه من!
دلبر کاشانی من! ماه من!
ای دلیل حال خوب لحظه هام
عشق تو شیرین ترین گناه من
خانم همیشه ی ترانه هام!
نون پایان همه بهانه هام!
مالک تمام هرچی که دارم
با تو من خدای عاشقانه هام!
اومدم تورو با قلبم ببرم!
خوش به حالم...
[بسم الله الرحمن الرحیم]
دل به تو دادم و چیزی جز نگاه تو از قاب عکست نصیبم نشد.
تنها کسی شدی که دل از من ربایید.
می دانی چرا؟
زیرا آهن ربای مهربانی و عشقت بد جور گیرا بود.
هرچند....
نگاهت کردم، نگاهم نکردی...
عاشقت شدم، عاشقم نشدی...
مهم بودی،...
ای خزان از عشق بالاتر چه میدانی بگو
رنگ زیبایت چه زیباتر چه میدانی بگو
گیسوانت سنگفرش عاشقان
عاشقان را عاشقی کردن چه میدانی بگو
تکه ابری بی پناهم آسمانم می شوی؟
چند بیتی عاشقانه میهمانم می شوی؟
آذر و آبان به سر شد، فصل پاییزم گذشت
خانه ام بی مهر مانده،مهر،بانم می شوی؟
تا غزلخوانی نمانده راه و تنها یک نفس
من قفس گم کرده ام تو آشیانم می شوی
پشت پرچین با اقاقی...
گرفته حال عجیبی هوای دنیا را
نمی شود که ندید عرصه ی تماشا را
به صخره گفت ساحل؛ به خود ننازی چون
ندیده ای تو هنوز التهاب دریا را
بهار سهم شما، هرکسی رسید از راه
نشان نداد به ما جز نشان صحرا را
زمین برای شما، بعد صبر می...
هرشب خودم را در آسمان...
چند قدم مانده به ماه...
در آغوش ستاره ای کوچک و کم سو
زانو در بغل...
با موهایی آشفته
و چشمان غم آلودِ خیره به مهتاب...
و لبخند بی رمق
در انتظار تو نشسته ام...!
بیا و پریشان حالیِ مرا مرحمی باش
...
بهزاد غدیری/...
در مسیر عشق
در کوله هایمان
هزار بیت غزل بود
ترانه بود و سپید
قسمت بهانه شد
تا انتخاب تو
تنها سکوت باشد و
سکوت
مجید رفیع زاد
من کیستم چرا این گونه بی قرارم
قصه از عشق بیهوده در سینه دارم
من موج دردم یا که فریاد سکوتم
یا خسته از زنجیر و بند روزگارم
نه آغوشی ست که آغوشم بگیرد
نه یاری هست که چشمم را بگیرد
زمستان رفت بهار آمد من بی بهارم
نه دلدار...
به لطف عشقی که به من دادی
تمرین میکنم یکتاپرستی را
با تو می رقصم یک روز
در شکوه آزادی!
پا به پای این شعر و
حس خوب آبادی!
روشن از دشت و چشمه
سبز از عطر امید
با تو می رقصم یک روز
از خیابان تا خورشید!
می رسد با هر غصه
روزهایی سبز از عشق
من تو را خواهم...