متن عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق
تو پایان هر جستجوی منی.
دستانم را بگیر بگذار گرمای دستانت
عنایت گر عشق بی پایان باشد. اسمارحمانی(آیناجهانی)
شاعری یک لاقبایم وُ،
شعرهایم،
کفاف دوست داشتنت را،
نمی دهد!
سعید فلاحی(زانا کوردستانی)
دلتنگی هایم،
--قد کشیده اند!
پا گرفته اند وُ،
راه می روند.
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
در تقدیر صنوبرها
مرگ نیست؛
به روایتِ نیمکت ها
گوش کنیم،
که عشق را می فهمند!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
چه کاری از من بر می آید
وقتی عشق
تمام خودش را
می ریزد توی چشم های تو
و نگاه ام می کند...
؏شقم
وقتی مرا میبوسی
مواظب باش عشق از دهانت چکه نکند
آدم های این شهر محتاج عاشقانه های تو هستن …
MS
او مرا بازی داد !
من تمام دنیایم را به پایش ریختم
همچون ملکه ای که برای پادشاه خود جان می دهد .
او پادشاه قلب من بود ؛ عاشقانه اورا ستایش می کردم ...
و گمان می کردم او هم مانند من است اما ،
زهی خیال باطل !
هنوز هم در کنار او قلبم شروع به تپیدن می کند
هنوزهم با وجود او آرامش نصیبم می شود
هنوز هم با دیدن او غرق در سیمایش می شوم
هنوز هم....
هنوز هم های زیادی با وجود او برای من است ؛ اما
چرا نمی توانم قبول کنم که عشقی...
من بازهم دلتنگ او هستم !
نمی دانم چرا اما من دلتنگ او هستم
دلتنگی بدترین تاوان دوست داشتن است..
بغض و دلتنگی گلویم را فشرده است ..
نمی گذارد نفس بکشم ...
و در این دقیقه های تکراری تلاش برای نفس کشیدن می کنم...
باید که تو باشی و تو باشی و تو باشی
تا در دل تاریک شبم نور بپاشی
باید که تو باشی و بمانی به کنارم
چشمان تو مانند گل و ترمه و کاشی
باید که تو باشی که من آرام بگیرم
اینجا چه غریبم تو اگر یار نباشی
باید که...
تو
انتخاب من نبودی؛
سرنوشتم بودی...
تنها انگیزه ی ماندنم؛
در این زندگی بی اعتبار...
...Saeideh...
دوباره شب شد و چشمم بر آسمان افتاد
شبی نبوده که بی غم سحر شود ای داد
شب، آستان نیاز من و غریبی هاست
همیشه مانده در این شب به سینه ام فریاد
مرا که بی کسم اما در این غریبی ها
همیشه لغزشِ اشکی نوازشم می داد
پرندهٔ قفسم...