متن مهربان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مهربان
آسمان یک نقاشی ست
رنگ احساس من و حس ترنمت یک راز ست
رازی ست درآتش که مرا می کشد سمت تو
حال دست بگذار براین
گیسوان پریشان سرد
دست بگذار که با لالایی تو باز شوند
آسمان یک نقاشی یست
نقاشی چشمان غزل خوان چو آهو مستت
حال باید...
مانندِ سپیده پاک و زیبا شده ای💛
پر شور ترین حرفِ لبِ ما شده ای💜
خورشیدِ من از چشم تو بیرون آید🌝
فانوسِ من و دیده ی دریا شده ای🌬
با آمدنِ فصلِ بهاران رفتی🌳
از جمعِ تمامِ داغداران رفتی💔
یک چشمه پراز عشق برایم بودی❤
من اشک شدم ، تو مثلِ باران رفتی🌧
خسته ام از سال ها چوپانیِ بی اتفاق
کاش گرگی مهربان می برد از من برّه ای!
بهزاد غدیری شاعر کاشانی
عاشقت هستم ...
تویی مهربان تویی بانوی آرامش
و آرزوهای من ...
تو قطره ای از بارانی که در آسمان آرام بخش می بارد ...
رویای من تو هستی
که زندگی ام را پر از عشق میکنی ...
نگاهت شکارچی دل من بود ،
اکنون با تو دورهم قرار میگیریم...
اسیر
آهوی چشم هایت
میگویم باران:آسمان میبارد میگویم بهار:شکوفه لبخند میزند میخواهم نام تورا بر زبان بیاورم؛زبانم میگیرد.
شب می شکند؛
در تاریکی نور نیست، درروشنایی نور نیست، اما روی ماهت فضا را منور کرده است. ازدور ترین نقطه آسمان، مهتابی بایداز صحرا،صخره
و سنگ دلت بگذرم تا آهوی چشم...
گمان می کنم راست می گویند :
پائیز فصل عاشقان است
فصلِ دلهایی که با یک نگاه لرزید
با یک صدا خندید ،
فصلِ دستهای دلتنگ
برای گره خوردن زیر باران ،
برای عشق ورزیدن
فصل نیمکت های زرد تنهایی
که منتظر ...
چَشم به راهِ یارِ گمشده در جنگل...
مهربانی
راه میانبر به بهشت است ...
آریا ابراهیمی
عمر در حال ِ گذر است !
هیچ ماهی هم پشت اَبر نمیماند..!
سالها هم اگر باران بیاید ،
آسمان هم اگر مدام اَبری باشد ،
باز هم کسی ماه را از یادش نمیبرد ؛
برای ماه بودن باید
کافی ست فقط مهربان باشی
اگر سالها هم بگذرد ،
کسی...
جمعه خیال تو
یاغی و سرکش
تمام احساسم را زیر و رو می کند
تنهایی بر پیکره ی جانم
نقشی از دلتنگی می زند
و در سینه ام دلی را می لرزاند
که در تب و تاب رسیدن
به حصار آغوش تو می سوزد ،
دلم می خواهد
در این...
مهربانی
تنها راه واقعی زیبایی انسان هاست
عمر ما کوتاه است
رنگ در رنگ بیالائیم
سردیِ دلها را
به شومینه ای گرم، بسپاریم!
عمر ما کوتاه است
یک، قدم برداریم
سردی واژه را
به دستِ باد بسپاریم!
عمر ما کوتاه است
بیا، مهربان باشیم
فاصله ی ِدلها را
کمی نزدیک تر سازیم
رعنا ابراهیمی فرد
«دل بیقرار»
غریبانه سر می شود
بی قراری های دلی که
گوشه گیر قفس تنهایی است
میان بی تابی های یک سکوت سرد ...
در انتظار گرمای مهربان ترین ...
تا آب کند یخ زدگی های خنده را
دستی از آسمان می رسد
تا آسمان ریسمان های سردرگمی را ریسه...
تو ای زیبا . . .
پرفروغ . . .
پر معنا . . .
بینهایت خوب . . .
تو آنقدر بزرگ و مهربان بودی
که حتی . . .
شالیزارهای سبز نیز
در زیر سایه ی وجود تو آرام می گرفت
رعنا ابراهیمی فرد (رعناابرا)
گفت :مادر جان
اگر روزی رفیقی مهربان آمد زِ تو پرسید فلانی کو؟؟
بگو: نا خود آگاه شبی جان داد!!!
اما تا لحظه آخر چنین میگفت
رفیقانم،عزیزانم