متن تجربه تلخ

ارل گوستاو یونگ :

آنان که از اتفاقات ناگوار زندگی خود چیزی نمی آموزند ، وجدان هستی را مجبور می کنند تا آن اتفاقات را تا آنجا که نیاز باشد تکرار کند تا فرد آن چیزی را که آن اتفاقات ناگوار می خواهند آموزش دهند ، یاد بگیرد...
آنچه که...

روزگار با وجدان باش و ب دنیا بگو بر ما چه گذشت..

بگو درد را آرام آرام با جان مزه کردیم تلخ بود و باز این تلخی درد
…….

و زندگی آنقدر کوچک شد
تا در چاله ای که بارها از آن پریده بودیم
افتادیم

تا میای خوبیاشونو ببینی با بدیاشون خفتت میکنن :)

دو گروه از مردان
هیچگاه به زندگی عادی باز نخواهند گشت،
آنان که به جنگ رفته اند،
و آنان که عاشق شده اند...!

اولین باری که دلت برایِ یکی میلرزه با آغوش باز ازش استقبال میکنی!
چون انقدر حسش خوبه که چشماتو رو همه چی میبنده...
به این فکر نمیکنی که تهش چی قراره بشه ، تو همون لحظه عاشقی میکنی!
وقتی به هر دلیلی از دستش میدی تا مدتها درِ قلبتو محکم...

به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مپوشان هرگز...!!
زندگی ذره کاهیست،
که کوهش کردیم،
زندگی نام نکویی ست،
که خارش کردیم،
زندگی نیست بجز...