متن شمع
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شمع
گفتی نمیایی چرا ؟گفتم بیایم من کجا
گفتی میان جان من دوست دارم من تو را
گفتی به آتش میکشی با رفتنت قلب مرا
آتش نزن کاشانه ام بردی دل دیوانه را
گفتم که ترسیده منم بر لجن آغشته منم
خسته منم تشنه منم زخمی هر دشنه منم
گفتی که...
و هیچ از تو دور نیست
که جهانی را عاشق کنی
ای که ...
صدایت
شیرین بسان گندم در دستان ادم
و
تلخ چون بغض هزار ساله بشر
دستانت
تکثیرگاه پروانه های سرگردان ,سرزمین شمع های نیمه جان
و زیبا
چون رقص کولیان به دور اتش
رویش پیچک ها به...
شمعی بیار
برای این شمعدانی ها
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان،
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده ،
تنها به شمعی
قانع اند واندکی سکوت...
همیشه که نمی شود یک توئی باشد
من چایی بریزم
همیشه که نمی شود یک توئی باشد
سفره ای از عشق بچینم
همیشه که نمی شود یک توئی باشد
من شمع روشن کنم
گاهی بی تو ...
روزم خوب است
گاهی بی تو ...
تمام چایی های عالم به تنم...
اُسطوره ی تمام شهر شده ست،
-- (از زن و مرد!)
\شمعی\ که در جنگ \تاریکی\
--آب شد!
لیلا طیبی (رها)
پروانه شدی جانا در حد جنون امشب
با عشوه ی هر واژه از غصه برون امشب
در دشت شقایق ها رقصان تو چرا هستی
چون شمع بسوزی و عشق تو فزون امشب
باد صبا
شب بود و شمع بود و من بودم و غم
شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
چون شمع نشستم که بسوزم سر راهت
چون اشک چکیدم که ببینم رخ ماهت،،
ارس آرامی
بهتر است شمعی روشن کنیم تا اینکه به تاریکی لعنت بفرسیم
در تاریکی خودتان را بهتر میبینید
\ashofteh