متن چشمان تو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات چشمان تو
چشمانت قاتل یک شهر است
که همه جا را ویران کرده
و من آن شهر ویرانم
که هر لحظه فرو می ریزم
و از نو ساخته میشوم
باز ویران میشوم
این قصه چشمان تو
و زندگی من است
احسان اکبری
عزیزحسینی
ﺳﻤﺖ ﭼﺸﻤﺎن ﺗﻮ ﯾﮏ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﭼﺸﻢ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺑﻪ آن ﻣﻨﻈﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮی، ﻣﻦ ﺑﻪ تبسم ﻫﺎﯾﺖ
ﺧﻨﺪﻩ ﺑﺮ روی ﻟﺒﺖ ﯾﮑﺴﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﻓﺎﺻﻠﻪ دﻓﺘﺮ ﺗﻘﺪﯾﺮ ﻣﺮا ﭘُﺮ ﮐﺮده ﺳﺖ
ﺳﻬﻢ ﻣﻦ ﭼﻨﺪ ورق ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﮔﺮﯾﻪ ﺧﻮب ست وﻟﯽ ﻓﮑﺮ...
متوسل می شوم به چشمانت
که به راستی
لااله الا عین
هیچ چشمی جز چشمان تو
مسحورم نکرد.
و لا اله الا رویت
هیچ سیمایی جز سیمای تو نیست.
زیر باران با خیالت رمز و رازی داشتم
با دو چشم مست تو راز و نیازی داشتم
با تمنای رخ زیبای تو ناز آفرین،
غرق دریای نیاز و چشم نازی داشتم
شانه ات را آرزو کردم که بغضی بشکنم
با دلی باران زده پر سوز سازی داشتم
شب که آمد...
زلف تو همچون شب جنگ جَمَل
کُشته فراوان بدهد در جَدَل!
گشته کمین چشم تو در پُشت شب!
تا بزند بر صف دشمن بدل
چشم سیاهت همه را خیره کرد
موی پریشان که تو دادی بغل!
لشگر من در اُحُدِ چشم توست
پشت سرم حمله نکن لااَقل!
وای که از...
بگذار با تمام حروف ندا صدایت کنم
باشد آن گاه که نامت را می خوانم،
از میان لبانم زاده شوی...
بگذار دولت عشق را بنیان نهم
و تو ملکۂ آن شوی
و من بزرگ ترین عاشقان آن شوم.
بگذار انقلابی را راهبر باشم
که حکومت چشمان تو را بر مردمان...
آسمان را به چشمان تو بخشیده اند
تو اما
یک لبخند هم نثار چشمان من نمی کنی...!
- کتایون آتاکیشی زاده
صبح بی سوی چشمان تو،
نگاهم از هر سلامی خالی ست
ارس آرامی
مستی چشمان تو تا ابد الدهر
گره انداخته بر قفل دل چشمان من...
لب های تو لب نیست دلیل مستی ست
چشمان تو چشم نیست عذاب قطعی ست
موهای پریشان تو یک جنگل بکر و
آغوش تو آغوش نه آرامش حتمی ست