متن بهار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بهار
بهاران
کم کمک فصل بهاران می رسد
روز خوب روزگاران می رسد
می رهاند کوچه را از انجماد
می تراود نور و باران می رسد
می جواند ساقه ای نورسته را
ساز و برگ چرخ دوران می رسد
می تکاند شاخه ها را از کلاغ
آهویی از کوهساران می رسد...
اینک بهار
سالی دگر گذشت و بهاری دگر رسید
فصلی پر از ترانه و گل های تر رسید
سردی دمار اگر چه درآورده بیشه را
آخر کلاغ بخت سیاهش به سر رسید
ساری بروی برگ صنوبر پرید و گفت
شادانه شو که مرهم زخم تبر رسید
از پشت قاب پنجره...
وقتی بیایی
نوروزاست
هزار بهار دیده ام
بهار میشوم ..
شاید آنکه با سرمای نگاهم از من کوچ کرد
با گرمای قلبم به من بازگردد...
- کتایون آتاکیشی زاده
شکوفه ها به معشوق خود بازگشته اند
همه جا مرتب و تمام شهر تزئین شده است
عکس هایت را بیش از گذشته برق انداخته ام
به فاصله رسیدنت، چای هم دم خواهد کشید
همه چیز برای آمدنت مهیا است..
بهار من می شوی؟!
کتایون آتاکیشی زاده
بهارانه ۲
چیزی دگر نمانده به سر فصل نو بهار
راهی دگر نمانده به سر منزل قرار
با هر نفس که می رسد از مشرق سحر
کِل می کشد شکوه بلندای آبشار
کم کم بهانه های دلم تازه می شود
پای جوانه های طرب خیز روزگار
باران گوهر است و...
نفس می کشم
بوی بهار می آید
حتی بین دو خط آهنی که در هیچ ایستگاهی هرگز بهم نمیرسند
بوی بهار می آید
در قلب من اما...!
پائیز نفس می کشد هنوز...
حتی اگر
فقط برای یک نفر ، عزیز هستی ،
محکم باش ! نگذار فرو بریزی ؛
نگذار،
سایه های ترس و تردید،
مانع از تابیدنِ امیدت شود !
بنشین رو به آینه،
تمام تَرَک ها را خط به خط،
پاک کن از پیشانی ات...!
لب های دوخته ات را...
باید از این فصل دوری کنیم
من به زمستان میروم
تو در بهار
کنار شکوفه ی آرزوها
منتظر بمان
مینا نیک خواه