متن دلنوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلنوشته
مینالی میگی کشته مارو درد فقط کافیه کنی تو این نکته هارو درک خودت از پسه همه چیز برمیای پس برو بالا بکن این قله ها فتح نه نمیشه آدمایه دورت که راضی حیفه این بازیو تو خودت ببازی یه روز خوب هیچ وقت از راه نمیرسه ( یه روزه...
ببین وقتی میگم به راه رفتن ادامه بده منظورم اینه مثال بزنم
خورشید ۲۴ ساعته تو آسمون نیست شبم تو راهه
بعضی وقتا این شبا طولانی میشه خیلی تاریک اون موقع تو احساس میکنی خیلی تنهایی اون موقع تاریکی سعی میکنه بهت قلبه کنه ولی شکست نخور 🙂
بعضی وقتا...
بعضی وقتا باید به زمان سپرد
نه غم موندگاره ، نه شادی ، همه ی لحظه ها میگذرن ، ما یاد میگیریم که کجا و چطور قدر بدونیم
من همیشه از آخرینها دلم میگیره، آخرین دیدار ، آخرین نگاه، آخرین کلام
آخرینی که نمیدونیم آخرینه ، نمیفهمیم چیشد که شد...
حضرت عشق مادرم
صدای تو ترنم باران است
ستایش میکنم دنیای پرازمهرت را
ای شکوه عشق
الهه مهربانی
تو طراوت بهاری
سرشارز عِطرلاله هایی
مادرم بوسه بردستان خسته تو
جانم رازنده میکند
ودیدار تو عشق
رادردلم به ارمغان می آورد
مادرم چه زیباست وقتی که ازتو
حرف میزنم
احساس میکنم...
من بهانه گیرتر از همیشه و اسمان نگاه تو ارامتر از همیشه به من فرصت حرف زدن میدهد،حرف زدن از احساسی که فقط تو ان را درک میکنی ،خالق شکوفه های لبخند...خالق نور...مرا به جشن ستاره ها دعوت میکنی؟!
روح خسته ام کمی پرواز میخواهد...دلم ترانه میخواهد..زندگی کم سوی من...
در نیمکت چوبی می نشیند
پایم را نوازش می دهد تار و پود فرش پاییزیی
روحم از زردی و نارنجی گل ها آرامش می گیرد
مشغول تماشای تابلوی پاییزی هستم
سبزی رنگ خاطرات زرد می شوند و رقصان بر زمین می نشینند.
زیبایی پاییز، رنگ دیگری به دنیای ما بخشیده.
کاش میدانستند که همه چیز با یک سلام آغاز میشود
هرگز از مرگ نهراسیده ام !
اگر چه دستانش از ابتذال
شکننده تر بود !
هراس من –باری –همه از مردن در سرزمینی ست
که مزد گور کن
از آزادی آدمی ،
افزون باشد ...!
جستن
یافتن
و آنگاه
به اختیار برگزیدن
و از خویشتن خویش
باروئی پی افکندن
اگر...
نتوانستم
که بگویم
دلم اینجا مانده است ....
من پی گمشده ام آمده ام ..
ارغوانم را می خواهم...
اه در خانه خود بیگانه ام !
آن سوی پنجره
وای، ارغوان داشت
نگاهم می کرد 🥀 .
زندگی تغییر میکنه
ممکنه عشقت رو از دست بدی
دوستات رو از دست بدی
ثروتت رو از دست بدی
یا تکه هایی از خودت رو گم کنی
که هرگز فکر نمیکردی از بین برن
و بعد...
بدون اینکه خودت متوجه بشی
این تکه ها برمیگردن، عشق جدید وارد میشه
دوستان...
و تو چه می دانی از درد؟
نبود تو،
از نیستی من می گذرد،
از مرگ آرزو،
از مرگ پنجره.
در خواندن نام تو
آوای زندگی بود نهان،
اما در پس آن هزاران ای کاش پنهان.
چنان در تو تنیده ام،
که در عمق وجودم به تو رسیده ام.
تو باید باشی تا جلوی غم را بگیری،...
هنگام شب سوالی عجیب از من پرسیدی؟
گفتی:
عاشق شدن چه گونه است؟
به تو گفتم:
انگاری یکی دستش را بر روی قلبت گذاشته است و انقدر فشار می دهد که تو سکته کنی.
خندیدی و دیوانه نثارم کردی!
خندیدم و چشمانم را بستم.
درست است فهمیدی از عشقت مردم...
دلم برای صدایت، چشم هایت، دستانت حتی غر غر هایت هم تنگ می شود تعریف واضح تر از این برای دلتنگی؟
ملینامدیا
پاییز امسال چه حس عجیبی دارد
باغ بی برگ با سکوتش چه حس غریبی دارد
باد خزان چه در گوش طبیعت زمزمه می کنی
برگ درختان در هیاهوی وزیدن تو اند چه غوغایی به پا می کنی
دیگر برگی نماند بر جان وتن درختان خزان زده
ببار باران که دلم...
بعد از یه عمر زندگی
بعد از سرد و گرم کشیدن روزگار
بعد داشتن عشق
بعد داشتن کلی انگیزه
بمیری خیلی حرفه ها
هنوزم که هنوز تنها چیز مشترکی که بین خودمون انسانها میبینم این دوتا هستن.
اینکه هممون رو خدا خلق کرده و اینکه هممون قراره یه روزی بعد...
کاشکی این و همه یاد بگیرن
گوش کن
هیچکس، هیچکس تاکید دارم هیچکس
اونقدر درگیر نیست که نتونه حداقل بهت یه زنگ بزنه
اگه واقعا دوست داشته باشه یه پیام رو میتونه بهت بده
پس یادت باشه هیچکس اونقدر درگیر نیست که تو یادش بری!
ملینا مدیا
دلم را آرام باز کردم، وقتی دنیایم را دیدم پروانه ها با بال های رنگی شان با پرواز روی چشمانم نشستند
من از هر جهانی خوشحال تر بودم و خداروشکر که تو شدی جان و جهانم🩵
ملینا مدیا نوشت✨
احساستو خرج آدمی کن که مالِ یه نفر بودن رو بلد باشه، یکی که قدر لحظه هایی که کنارته رو بدونه، قدر اهمیت دادناتو حرص خوردناتو بدونه
نه یکی که با رفتارش به غم و غصه هات اضافه کنه و بعدشم ولت کنه بره....🥀
این منم،
اثیری بی قرار،
اسیری تنها،
پژواک سه تار،
در زندان تن،
در قالب مرد،
که هر شب را با امید تو سحر می کند.
در نبود تو،
گویی که جهان هیچ است.
این منم،
کویری پر سراب،
دشتی پر از مرداب،
شوره زاری در اندوه آب،
سبزه زاری...