شعر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعر
مکافاتبه
به غارت بردی آخر حاصل بی اعتبارم را
به ضرب تیر رسوائی درآوردی دمارم را
به شهد شادکامی شوکران درد افزودی
سیه کردی تمام لحظه های روزگارم را
به جای مهربانی با ستم کردی مکافاتم
فزون کردی دمادم غصه های بیشمارم را
تو ای دنیا نه تنها بی وفایی...
خط پایان
دست در دستم بده تا از خیابان بگذریم
کوچه کوچه زیر چتر خیس باران بگذریم
سایبان ها را رها کن زیر سقف آسمان
شاید از سرچشمه خورشید تابان بگذریم
ماه فروردین گذشت و مژده خرداد داد
تا کنار مهر و شهریور از آبان بگذریم
در قطار زندگانی هیچکس...
قراره من و تو اقیانوس شیم
غبار آینه هارو پاک کنیم
خیلیا مارو به هم نشون می دن
قراره من و تو کولاک کنیم!
رفیق روزای سخت بی کسی
وقتشه دست تووی دستام بذاری
قول بده همیشه محکم بمونی
قول بده خسته نشی کم نیاری!
رود تا وقتی که رنگ...
در غزل آشفتگی هایم نمایان میشود
هر زمان بر شانه ات گیسو پریشان میشود
چونکه باشد در هوای گلشن کوی تو دل
خاطرم در سایه عشق تو آسان میشود
از فروغ شمع رخسار تو می تابد شهاب
لعل جان بخشت به سان آب حیوان میشود
بر سر کوی تو ازشوق...
رسم دنیا در همین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
تا توانی خلق را از خود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
عمر و جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی
شیشهٔ عمر گرانم عاقبت بشکستنی ست
تکیه بر...
نغمه تویی ساز تویی لاله ی گلسِتان تویی
بوته ی یاس و نسترن کوکبِ آسمان تویی
عشق تویی مِهرتویی چشمه ی جوشنده تویی
دلبرِ طنّاز تویی باده ی ارغوان تویی
چهره ز عالمی نهان ماه نشان و گوهری
تازه تر از تازه تویی تاجِ سرِ کیان تویی
در نظرم خیالِ...
جانم به لب شد..
دیگر نمی خواهی نمی آیی بگو جانم به لب شد
گر خاطری خواهی نمی خواهی بگو جان به لب شد
آتش زدی بر سینه هر روز انتظاری
چشمی به راه و سینه ای دل بی قراری
ای آشنا مهر تو را در سینه پنهان
کردم نمی...
که ندارد هوسی..
دوخته ام چشم به راهی باخته ام دل به کسی
خیره چون آینه ی پاک و زلال که ندارد هوسی
سخنت بند دل و شیره ی انجیر نشد
رشته های غزلم بسته به نخجیر نشد
به دل و دیده گرفتارم از این بیش مگر
که دل و دیده مرا قابل تصویر نشد
شب هجران تو ، آن روز که می کرد دلم
خواب در چشم و خیال از نظرم سیر...
❤️❤️❤️
شعرهایم از خودم سرسخت تر دل بسته اند
من فراموشت کنم ، این ها که ول کُن نیستند ...!
وحدت حضرت زاده
❤️❤️❤️
با همه عاشقی هایم
هیچ وقت نمیدانستم
عشق صدا دارد...!
تا اینکه
صدای خنده های تورا
شنیدم...
وحدت حضرت زاده
❤️❤️
او شعر را دوست داشت
خیال پردازی و سفر را،
من...
او را دوست داشتم!
او شب را دوست داشت،
آوازِ جیرجیرک و صدایِ بغضِ شمعدانی را،
من او را دوست داشتم!
او مویِ بافته دوست داشت،
عطر قهوه و سیگار را،
من او را دوست داشتم!
او باران...
یک نظر آمدی به خوابِ من و
کامِ تلخم کمی عسل کردی
بعدِ سالها بی خبری،
اندکی هَم مرا بغل کردی
پیش از این؛
گفته بودی که جان پناهِ منی
لااقل یک دَمی عمل کردی!
بعدِ تو، من به عشق بدبینم
حتی آینده ای نمی بینم
بعدِ تو، هر که...
.
گفتم که صادقم من، قلبم کلک ندارد
مشکن تو قلب من را، زیرا یدک ندارد
در سایه سار چشمت آب و هوا چه عالیست
باور کن این هوا را باغ ملک ندارد
این نغمه ای که مویت با باد مینوازد
در هیچ جای دیگر چرخ فلک ندارد
دل میرود...
زیبایی ماه علت تفسیر تو باشد
بر لوح ضمیرم همه تصویر تو باشد
با تیر نگاهت زدی آتش به دلم رفت
این قلعه ی ممنوعه به تسخیر تو باشد
ای ژاله صفت در دل ابری شده پنهان
باران که شوی سینه به تقطیر تو باشد
سیلاب شدی خشک و تر...
ویرانه منم ای دل! ای دل، دلِ دیوانه
آباد نخواهم شد بی باده جانانه
آتش زده جانم را آن یار کمان ابرو
هر لحظه و هر ساعت همچون پر پروانه
شیدای خراباتم چون قمریکان ای دل!
مست از غزلِ عشقم پیمانه به پیمانه
لا حولَ و لا قُوَّه جز عشق...
می آید آن روز
آن روز زیبا
که غم نباشد همراه لبخند
پروانه ها شاد
بابونه ها شاد
یاس و گلِ ناز مهمان خانه
می آید آن روز
دارم من ایمان
در باغ ریحان
آوای ساراست زیبا و شادان
شبنم بشیند
بر گونه های سبزه سحرگاه
کبکان و مرغان
پر...
امید عافیتم بود روزگار نخواست
قرار عیش و امان داشتم زمانه گرفت
زهی بخیل ستمگر که هرچه داد به من
به تیغ بازستاند و به تازیانه گرفت...