متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
به گل
به سوی گل بیندازم نگاهی
که از شادی های تو می خندد
باغ و بوستان در آغوش عشق
رقص می کنند و برافروخته می شوند
به سوی گل پرتاب می کنم دلی
که از پاکی و زیبایی تو می تپد
رنگارنگی تو همه را فریب می دهد
جان...
نامه سوم
گرفتاری تو،
آبگیرم خود را از زیر پایین هایی که
نهان شده در روحم، باز می کند.
دوری تو
آن بی معنایی است که دلم را
به سوی یک وجود بی جهت می کشاند.
آیا زندگی بی تو همچنان ارزشی دارد؟
آیا همه چیز چنان خالی و بی...
در باغ گل نرگس و سوسن خوش بو
در این دلم آتش عشقت افروز بو
در شب هجر تو پروانه ای می شوم
جانم را در پی تو افروز بو
در چشمانت رازهایی پنهان است
دلم در حال شکفتن راز بو
با لبخندت به دلم زندگی می دهی
عشق تو...
هنوز
دوستت دارم
می تواند
آغاز یک داستان طولانی باشد،
در جهانی که همه چیز در آن رو به کوتاهی می رود.
🌸 ꦿ🍃محمدرضا زادهوش🌸 ꦿ🍃
از تو خاطره ای با من است
که به بوی
گلاب و آویشن آغشته است
از تو خاطره ای با من است
که هر بار
طول این خیابان را کوتاه می کند
فقط خدامیدونه توباعث مرگمی موندم چراداغونی چراروی قبرمی مگه میشه کسی روکشت وواسش غصه خوردمن که میگم یه عاشق ازدستت دق کردومرد
تو
شبیه بوسه ای
مثل جانی
لبت که ازبوسه برگردد
جانم به لب می رسد
بامن بمان
تا نفسهایم
ازپا بیفتد
علی مولایی
معماری کن نقشه ی تنم را
دیوار آرزوهایم را
رج
به
رج
بچین
تابرج احساسم
ازملک آغوشت سر دربیاورد
علی مولایی
لب شراب آلوده چشمش مست
نگاهش مضطرب
بی گمان برهم زده میخانه ای دیگر
در این شهر
علی مولایی
ازروزی که عشق توتودل من نشسته تموم روزای من عطرتوروگرفته عطری که بادیدنت توی سرم پیچیده عجیبه که دیگه هم ازسرمن نمیره
خروس سحر
رسوائی ام را
جار می زند
آنگاه
که در کلبه ی آغوشت
نشنیده می گیرم
بانگ خروس را
علی مولایی
سوگند به آفتاب
که در حصار آغوشت
جز به افق چشمانت
بیدار نخواهم شد
بگذار
خروس سحر
بانگ بزند
رسوائی ام را
علی مولایی