پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ای آهِ سینه سوزمحسرت ِ تا هنوزمای بغض گاه و بی گاهای عشقِ خوب ِ کوتاه،خداحافظ خداحافظیه خاطره یه دردیبا قلب من چه کردی؟یه عمره بی قرارمای زخم موندگارم،خداحافظ خداحافظاین فاصله یه دنیاسکه اولش همینجاستو آخر مسیریمُردم و دیدم میری!...
زمستان همان ردٍّ پای...️قشنگی ست، که از عشقِ من و تو روی برف می ماند.️...
هم مسیر بهشت من و تو عشقِ جدا شده از دلهره ......
سوگند به نامت که تو آرامِ منیدلم میخواهد چشمهایم را رویِ هم بگذارم و وقتی بازشان میکنم پهلویِ تو باشم. دلم میخواهد ببوسمت، آنقدر ببوسمت که تشنگیام تمام شود.عشقی به زیباییِ عشقِ تو نیست من ماندم بقیه چگونه عاشق میشنوند وقتی همه یِ عشق ها،در وجودِ توست دلبر جاناترا من دوستت دارم تو فقط واسه منی همیشه...
هرچه میگیرم دستانت راجوابم نمیدهیانگار خطوطِ دستانتبا عشقِ دیگری اِشغال است......