متن عشق بی پایان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عشق بی پایان
چه کرده چشم تو با دل،
که جز تو کس نمیبیند.
میشمارم لحظههایم را برای دیدنت؛
تا در آغوشت بسازم، اغتنامِ لحظهها!
دوست دارم همیشه با تو باشم،
دوست دارم هر صبح، تو با بوسهای از خواب بیدارم کنی
و به آغوشم بکشی با نگاهی مشتاق و
عشقی بیپایان.
و از من همهی خوبیها جهان را بخواهی...
من اخم کردنهایت را،
خندههایت را،
آواز خواندنهایت را
همه و همه دوست دارم...
دوست...
خدایا نگاش کن چجوری میادش.
منو کشته اون صورت ناز و ماهش.
نمیدونه انگار دلم بد میخوادش.
تا هر جا که باشه با چشمام میپامش.
نمیدونه چشماش عجب حالی داره.
صداش جنس ارامش خاصی داره.
نگاش وای نگو دل واسش پاره پاره.
تو چشمای نازش چه دنیایی داره.
خدایا نگاش...
چنان بی قرار تو هستم که باز، قرار تو دارد دل و دیده ام،
به شبهای بارانی نو بهار، به باران ترین شیوه باریده ام،
چقدر بی قرار و دلتنگ توام،
یکایک همه کوچه ها شاهدند، پی تو اگر دربه در گشته ام،
تو جان و جهانم شدی! بی گمان،...
آرزوهایم را هرس کرده ام.
جز بودن با تو دگر آرزویی ندارم.
نفس
تو باران باش و من دریا بزن در من تلاطم را
که جز با موج آغوشت نمی خواهم تزلزل را
تو گر آرامشم باشی نخواهم خواب دیگر را
که در بیداریت دیدم شکوه خواب کامل را
نه این دنیا نه آن دنیا بدون تو نمیخواهم
که بی تو زندگی...
عهد بستم که غیر از تو،
ز هر عالم و ادم بکنم دل.
سازَت صَلایِ سوز است؛
اِی عشقِ بی نهایت
من هم، اسیرِ غربت
در کوچه کوچه هایت.
به یاد پدرم🖤
نور چشمانم از رخ پر نور توست ماבر
پرندهی قلبم؛
نامت رازِ من است و عشقت راز قلبم ..
دوستت دارم
بیشتر از وسعتِ دیدِ چشمانت
نزدیکتر از نفسهایت
زلال تر از آب باران
من ساحلم تو موج
من روز تو خورشید
من شب تو ماه
من ماهی تو دریا
عشق یعنی نام تو
که قلبم با آوردنش...
پرانتز باز کن دستانِ مهرت را برای من
که تا احساس گیرم، از صفای بیکرانِ تو
اگر روزی بمانم، در جنونِ معنی مهرت
شود تعبیر، نبضِ جان، به دستِ مهربانِ تو
ای شور تو جانان ما
دلبسته چون باران ما
ما را به لطفت جان بده
گر جانی و جانان ما
و تو آمدی از گسترۀ بی مرز جهان درون
و در من روییدی و رویاندی
تمام بذر شوق و ذوق
و نوای هزاران پرندۀ عاشق پرواز را
بیهوده میپیچی به پای عشق ومنطق
وقتی دلم با دیدن رویت مجاب است
🌿💕
خوشا به بختِ بلندم که در کنارِ منی
تو هم قرارِ منی هم تو بیقرارِ منی
عاشق که شوی جسمت یتیم میشود از عقل ..!!!!دیگر عقلی نیست که راه و رسم درست عاشقی را نشانت دهد فقط میخواهی و بس ..!!
عشقم
هیچ ثروتی
بالاتر از وجودت
برایم نیست
کامی بگیر از: سفرهی قلبم
حالا که دل، با تو پُر از: رویاست
حالا که واژه، واژهی احساس
از تو، پُر از: امواجِ خوبیهاست
باید،
با خامهای؛
از جنس محبّت،
بنویسم:
از دلم؛
از روحم؛
از جانم؛
که درگیر عشقی،
بی پایان است...