چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
آرامش....چیز خوبیستاما.... یک مدل آرامش هستکه زیادی خوبستمثل رها شدن روی آبگاهی باید خودت را رها کنیو لحظاتی در سکوت به سر ببریاما....اگر مدام در این حالت بمانییا فقط رهایی و شادی بخواهیآرزوها کمرنگ می شوندو دیگر هدفی نمیماند که برایش تلاش کنیزندگی، قانون گاهی هاستیک قهرمان وقتی به قهرمانی می رسدعمق آرامش و اوج لذت را می چشدهمین قدر ناب و دلچسبیاحقالهه فاخته@elahe fak...
باورم نمیشدخانه ی چوبی وسط جنگل سبزهوای ابری و بارانیبوی کیک شکلاتیصدای خنده دخترک خردسالتابلو های پر رنگ و نقش و نگارگل های نرگس که با نظم خاصی در باغچه صف کشیده بودندصدای گنجشکانابرهایی به رنگ صورتی و بنفش که اندازه یک کف دست با من فاصله داشتندخنکی آب دریاماهی هایی که در آسمان برای خود گردش می کردندخبری از ماشین و موتور و دود نبودبه کف زمین نگاه کردم، زمین سرتاسر آیینه بودگیسوانم تا انتهای پاهایم می رسید که به صورت خیل...
دیشب بعد از یه سفرِ نه روزهرسیدم خونمون ؛انقدر دلم واسه خونهتنگ شده بوده که ساده ترینو بی ارزش ترین چیزها ی خونهجلوی چشمام برق میزدن ؛با اینکه تو سفر هم جاهای بدیاقامت نداشتیم و هتل هایی کهتو شهر های مختلف بودیمشاید از خونمون امکانات بیشتری داشتناما خونه . . خونه یه چیز دیگه ست واقعا !یه پدیده ی عجیب . . .همون موقع داشتم به این فکر میکردم کهاگه محبوب وَر دل باشه ودریا هم یه طرفایی جلوی منزل ؛میتونم تا ابد تو خونه بمو...
جامه گلداربر تن کردن وگونه هایگل انداخته اماز تماشای رُخت؛و چای در دستکه غرقعِطر گل محمدیستتنها بهانهِ اندکیستبرای اثباتدوست داشتن؛تو در کنج خانهصدایت راطنین انداز کنو برایم مولانااز بَر کنو گوش بسپاربه نجواهای آرامم؛آریمن برایتاینگونه میخوانم؛جانا"عجب حلوای قندی تو " :)♥️نگین حشمتی...
ای خجالتی من: اگر بگویمت بوی پیراهنت یگانه لنگر آرامش من استبیشتر می مانی؟! بنشین چای آورده ام، بنشین، تازه دم است...ارس آرامی...
مطلق اندیشی و پافشاری بر باورهای شخصی بدون در نظر گرفتن دیدگاه های دیگران، قطعا موجب خواهد شد تا آرامش زندگی از بین برود. شاید در ظاهر کار آسانی باشد که با باورهای مطلق خودتان عمل کنید، اما حتما بین شما و کسانی که با عقایدتان موافق نیستند تعارض ایجاد خواهد شد. در مقابل آمادگی برای درک دیگران حتی اگر سخت هم باشد، ارزش دارد. با این کار در آرامش زندگی خواهید کرد و با کسانی که در اطرافتان هستند سازگاری بیشتری خواهید داشت.از اخلاقی پیروی کنید که بر پا...
صبح ها لباس آرامش بپوشدست هایت را باز کن،چشم هایت را ببند و رو به آسمانصد بغل حس ناب زنده بودن رانفس بکشمتن عطیه چک نژادیان...
لب های تو لب نیست دلیل مستی ستچشمان تو چشم نیست عذاب قطعی ست موهای پریشان تو یک جنگل بکر و آغوش تو آغوش نه آرامش حتمی ست...
هیچ خوشبختی بزرگتر از آرامش فکری نیست...الهی آرامش و شادی همیشه همراهتونخوش خبری زنگ در خونتونو گل خنده از روی ماهتون کم نشه...
آرامش است عاقبت اضطراب ها...
پژواکِ رد پای توست؛آرامشِ --سنگ فرش خیالم!-- سعید فلاحی(زانا کوردستانی)...
دلم را غرق مستی می کنی با چشم زیبایت کنارت با جهان بیگانه ام بانوی آرامش...
Hygge هوگه یه لغت دانمارکیه و معنا کردن آن مثل تلفظش سخته هوگه در واقع نوعی حس و حال و کیفیته که یه جورایی پایه و اساس زندگی دانمارکی ها را تشکیل میده و باعث خوبی،خوشحالی و آرامش آنها میشه هوگه می تونه خواندن یک کتاب باشه(احتمالا در حالی که زیر یک پتو مچاله شده اید)یا گذراندن یک شب آرام با کسانی که دوستشان دارید و یا حتی نوشیدن یک شکلات داغ و قهوه تو یک هوای سردو...من عاشق این حس و حال قشنگم شما چطور؟...
به نظرم قشنگترین شکلی که میشه به کسی دوست داشتنمون رو نشون بدیم اینه که بهش ثابت کنیم اون آدم کافیه. برای خوشحالی، برای عشق، برای آرامش، برای تکیه کردن، برای پا به پای هم تلاش کردن. برای همه ی اینا کافیه....
° سکوت آرامش من است °...
من در رویای خود دنیایی را می بینمکه در آن هیچ انسانی انسان دیگر را خوار نمی شمارد...زمین از عشق و دوستی سرشار است و صلح و آرامش، گذرگاه هایش را می آراید.....
چه آرامشی دارد وقتی...روی کاناپه ی دونفره بنشینیآهنگ قایقران ولگا را با صدای آرام پلی کنیفنجان قهوه ات را بنوشیدفتر شعرت را باز کنیو برایش عاشقانه ای بنویسیاز زیباترین لحظاتی که با هم داشته اید.بنویسی در وصف کلبه ای دِنج...و نوشیدن فنجانی چای کنار رودخانه ای پر آبدر یک جنگل سرسبز و مه گرفته با صدایپرندگان اساطیری...برقصان موهایت را با آهنگ ولگا......دلنوشته هایبهزاد غدیری...
عاشق شده ام حال و هوایم خوب استدرد است ... ولی درد برایم خوب است!.آرامش من! با تو فقط حالم نهخوابم؛ نفسم؛ لحن صدایم خوب است.تشخیص پزشک است کنارم باشیعطر تو برای ریه هایم خوب است.من با تو خوشم؛ نا خوشی ام چیزی نیستآنقدر که تاثیر دوایم خوب است.هر بار فقط عاشق تو خواهم شدصدبار به دنیا که بیایم ... خوب است؟!.طوفان که نه؛ بگذار قیامت باشدمن در بغل گرم تو جایم خوب است!...
امید دارم ...روزی همه چیز درست خواهد شدباران هر روز خواهد باریدو روزهای خوب ...در خانه هامان را خواهد کوبیدخورشید دختر خوشبختی خواهد شدبر خانه های اندوهگین مان خواهد تابیدآرامش ...دختر خونگرمی خواهد شدکه خانه هامان رابا لبخند خانه تکانی خواهد کردکه مهربانی ...روزی در شهرها جاری خواهد شدو مرده های خوب تاریخروزی زنده خواهند شدرعنا ابراهیمی فرد(رعناابرا)...
بغل پدیده ی عجیبی است...این که در آغوش یک انسان دیگرتمام سلول هایت آرام و قرار بگیرندعجیب است.در میان دست های یک انسان فارغ از زمان و مکان شوی و در آسمان سرزمین آرامش پرواز کنی ،در تپش های قلب یک موجود دیگرگم شوی بارها و بارها و دل ناآرامت ،آرام شودبه نظرم پزشک ها گاهی برای دردهاباید چندساعت یا حتی چندین روز بغلتجویز کنند.دست هایی که تنت را می بلعندگاهی پیامبری می شوند با معجزه ی آرامش ؛و انگار انسان وطنش را در میان آغو...
𖣘☔️❦︎ هوا سرد نیس...ولی ما خوشمون میاد روی کسی که دوسش داریم وقتی خوابه پتو بندازیم که از، آرامشداشتنش حالمون خوب بشه :)♡نویسنده ریحانه غلامی (banafffsh)...
محتاجم ...به خدایی که دستانش ، داستان عشق استنامش ، تعبیر یک رویای شیرین !و یادش ، چون گرمای بوسه ای میان پیشانی عشق ... در سردی این روزهای بی روح تا هم او ...باز کند گره یِ کمندِ ابرویِ در هم تنیده را و ناز کند میان آغوشِ نیاز نوازش را ...تا بیخیال طی شود به انتهای تنهاییِ قصه ...و ساز سکوت را با خنده های از ته دل در هم بشکند ...با نوایی که همیشه صدا می زند مرا\ یاد من آرامش قلب توست \.. .. بهزاد غدیری...
مندلم دریا میخوادانگار باید یه جایی باشه بین ابیه خشکی چند متری بین دریاترجیحا توی فصل پاییز و قرص ماه کاملتنهایی بخوابم روی شنای نمناک و چشمامو ببندموغرق بشم توی صدای دریاانقدر غرق بشم که هیچ صدای نشنومچه از قلبم چه از عقلمانقدر غرق بشم که همه چیز رو از یاد ببرمچه حسرت های دیروز چه دغدغه های فردادلم میخاد اونجا مملو از حس خوب و ارامش باشمدلم میخواد تمام حرفام رو پرت کنم جلوشتا اون غرق کنه توی بزرگیشکه شاید این فکر پر ...
هرگز آرامش خودتان راپای دوست داشتن ندهیدهرگز نخواهید ، که یک نفر باشد که فقط باشدفرقی نکند که بودنش چگونه استدوست داشتن آدمی ،که آرامش را از شما بگیردظلم بزرگیست در حق خودتان !آدمی که برایتان آرامش نداشته باشدآخرش چیزی بجزء جداییو یک زخم بر روی قلبتانو نفرتی که تمامی ندارد نمی ماند ...هرگز آرامشتان را پای دوست داشتن آدم هایی که فقط هستن ندهیدهرگز ... امین باغبان...
چنین حرفی خیلی غم انگیز استولی بهتر است آدم از حقیقت برنجدتا این که بخواهد با دروغ آرامش پیدا کند...
امروز ساعت هفته روی جمعه کوک است...!آغوش آرامش باز است....!خودت را مهمانش کن و تمام کدورت های تلنبار شده رادر زمین فراموشی دفن کن...!اتفاقا جمعه دنج ترین روز هفته استرو به روی چشم انداز زیبای طبیعتبا خدایت خلوت کن !...
از بجگی دوستداشتم صبح کنار پنجره بشینمو برای گنجشکهایی که میومدن تو حیاط خونه دونه بپاشم . وقتی دونه هارو میخوردنو باسروصدا اینور اونور میپریدن ، بهشون نگاه می کردم. بهم خیلی احساس آرامش میداد . منی که همیشه از سروصدا فراری بودمبا صدای گنجیشکا یه حس خاصی داشتم . حس آرامش حس امید به زندگی حس پر کشیدن تو آسمونا؛متن : حمیده امیدخواه (پریا)...
آرامش چشمان تو را مهتاب ندارد این صید گرفتار و پریشان دو ابروستارس آرامی...
سال ها گذشت تا فهمیدم من... من هستم.. ن فرزند عمو.. ن فرزند خاله.. ن نوه فلانی.. و ن برادر زاده و خواهر زاده شخص دیگر.. من، من هستم.. کسی برای خودم.. منحصر ب خودم.. با خلقیات خودم.. من.. بی همتا هستم.. همانطور ک ت بی همتا هستی.. جهان ما پر است از بی همتایان.. شک نکن ب خاص بودن خودت.. نویسنده: vafa \وفا\...
با چشمان تو غرق در آرامشم،اما حتی یک بار نتوانستم از نزدیک برای چند دقیقه، بدون تکان خوردن و نفس کشیدن درون شان زل بزنم... یکی به من بگوید چه زمانی و در چه مکانی، غرق در آرامش مطلق می شوم؟!...
خوشبختی و آرامش همین در کنار هم بودن هاست...
صبح طلوع دوباره خوشبختی و آرامشو امید دیگری استبگشای دلت رابه مهربانیو عشق رادر قلبت مهمان کنبدون شک شکوفه های خوشبختی و آرامشدر زندگیت گل خواهدکرد....
خوشبختی و آرامش همین درکنار هم بودن هاست !همین دوست داشتن هاستخوشبختی و آرامش همین لحظه های ماست !همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم ....
طبیعت کتاب زندگیست ومهمترین درس آن درس پرواز استتا وقتی رها نشوی به پرواز در نخواهی آمداگر طالب کمالی باید رهاکنی دلبستگی هایت را کرم ابریشم تا از پیله دل نکند پرواز را تجربه نخواهدکردو روح زمانی به آرامش می رسد که جسم و دلبستگی هایدنیویش را رها کند پرواز بال نمی خواهد پرواز شجاعت می خواهدشجاعت رها شدن از تکیه گاهت ...
هرچی بیشتر دنبال معنی زندگی بگردی، بیشتر جا میمونی از زندگی کردن.هرچی بیشتر دنبال کلمه بگردی برای حرفای عاشقانه زدن، بیشتر فاصله میگیری از عشق واقعی.مثل وقتی میری کنسرت و اگر همش در حال فیلم گرفتن باشی، هیچی از خود کنسرت نمیفهمی.یا مثل روز عروسی که باید یه فیلم سینمایی بازی کنی و حواست باشه برنامه ها خوب پیش بره و مهمونا رو تحویل بگیری و تهش یادت میره امروز روز رسیدنت به عشقته و باید خوشحال ترین باشی.همه موجودات دنیا داشتن راحت و خوشحا...
یا نوردنیا دنیا آرزو در دلت پرورده ای ؛که دنیا برایت گل بکارد ؟!؛هرگزدنیا را آنگونه شناختم که جز درد ؛هدیه ای ندارد برای دل های بی آزاربا دلت راه نمی آید ؛ حتی اگر تو ؛قدم به قدم همراهش شویگر طالب آرامشی ؛همقدم آسمان شوآسمان آغوشش از دریا آبی تر استو نرم تر و زلال ترپس در آبی آسمان غرق شدن ؛را بیاموز پریناز ... ....
پائولو کوئلیو:فریاد بزنید،با صدای بلند هق هق کنیدهر چقدر که مایلید سر و صدا کنید چون کودکان اینگونه می گریند و آنان سریع ترین راه آرامش بخشیدن به قلب شان را می شناسند.......
صدای پلک زدن چشم های قشنگت قلبم رو نوازش میکند..دوستت دارم آرامش بخش ترین موسیقی دنیا.......
اگر کسی بتواند ذهنش را به کنترل درآورد، می تواند راه آرامش را بیابد، و تمام حکمت و فضیلت به سمت او روانه خواهد شد....
گاهی باید کوله بارِ سنگینِ کارهای نصفه و نیمه و حرفهای ناتمام را رها کرد...دلمشغولی ها را کمتر مرور کرد...بی خیالِ گلایه های تمام نشدنی از زمین و زمان شد!کمی بیشتر امید و هیجان؛ در تک تکِ گلدانهای کٌنجِ پنجره کاشت و مراقبشان بود؛ با ناز و نوازش،با انرژیِ حرفهای دلنشین!به فکرِ خستگیِ آدمها بود و لبخندو آرامش به جهآنشان هدیه داد!قدری بیشتر سراغِ این ابرازِ علاقه های بی بهانه و بی دلیل رفت و آدمها را نه تنها با حرفها که با چشمهایشان فهمی...
زیر سایه روشن خورشیدچشمهایم را بستمسایه ای با عطر موهایت نشستباز کردم گلهای شال تو بودیک پهلو نسیم خنکیک پهلو گرمای توبه تبادل می چسبندخوشبختممیان این همه آرامش...
دلم یک خیالِ راحت میخواهد!یک آرامشِ محضیک خوابِ عمیقآرامشی از جنس آغوشِ مادرو امنیت دستان پدر...مثل کودکانه هایمدائمی باشد وهمیشگی...دلم آرامشی همین قدر محال میخواهد...همینقدر محال......
قلب ِ تو بُتخانه ای از جنس ِ خار و سنگ بودقلب ِ من اما برایت تا ابد، دلتنگ بودگرچه من با عشق، دل دادم به تو اما دریغدل به تو بستن برایم در نهایت ننگ بوددر خیالم با تو بودم، در خیالت با رقیباختلاف فکرمان افسوس، صد فرسنگ بودتو در احوال خودت شاد و بدون هیچ دردروزگار ِ من ولی چون بنگیان ِ مَنگ بودبا تو من یک جور بودم، قلب تو ناجور بودتو هزاران رنگ بودی، قلب من یکرنگ بودچشم ِ من دنبال صلح و عشق و آرامش ولیچشم ِ تو از با...
تنهایی ام،از جهانم بزرگ تر است وُ، ...غیرقابلِ تحمل!♥این را زمانی فهمیدم که، فقط حضور تو، می تواند؛ آرامشم دهد!سعید فلاحی (زانا کوردستانی)...
طلوع زیباست ولیباید خورشید را در آغوشِ غروب خفه کردنوری که نتوان با آرامش نگاهش کرد بمیرد بهتر است...
عاشق شدم، و حالا به قلب خودآرامش بدهکارم!...
میپرستم هر آنچه هستی تو !زیر پایت بهشت را داریوسط آفتابِ تابستان ..."بویِ اردیبهشت را داری"هیچ چیزی برای آرامش،مثلِ زیبایی صدایت نیستچشم من کور باشد آن وقتیکه ببینم به زیر پایت نیستچادرِ مشکی ات در افکارم...جان پناه تمام "آهو"هاستباغ کمرنگِ روسری هایتجایگاه تمام شب بوهاستلحظه ی نا امیدی از دنیاتو که باشی دوباره میخندمتو همانی که وقت اندوهمروی دستت دخیل میبندم !ماه بانوی من تویی، مادر !...
باعشقت که قدم می زنی باعشق وآرامش قدم بردار نفسهایت راعمیق تربکش عجله ات برای چیست؟ تمام دنیا اینجاست در دست های تو...
گفتی تو زیبایی ، زیباتر از گل هادر اوج تنهایی،شیداتر از گل هابی شک فریبایی ، خوش قد و بالاییدر چشم من ماندی،رعناتر از گل هاگفتی که لبخندت آرامش جان استمن با تو خندیدم،رسواتر از گل هااز بی کسی شاید آواره ات باشمدر خلوتی گاهی،تنهاتر از گل هامابین صدها گل پنهان اگر باشیدر خاطرم هستی،پیداتر از گل ها...
شب میرود، روشن ترین خورشید می آید آرامش و عطر درخت بید می آید دلواپسی، تردید، غم اینجا نخواهد ماند عید و طلوع و معجزه، امید می آید...