پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تازه معنی تقدیر را فهمیدم ؛ یعنی وقتی که میفهمی همین است که هست ! دیگر هیچ انتخابی در کار نیست ، هیچ راهحلی یا راهِ گریزی نیست ، و تو حتی وحشتزده هم نیستی ، حتی میلی به مقاومت هم نداری ، آمادهای تا ببینی یک لحظه بعد چه بر سرت میآید ؛ حتی اگر مرگ باشد !...
به هر تقدیر شکلک در نیاوردمفقط میخواستم شکل خودم باشمگلومو پاره کردم اما این مردمبهم گفتن که دیوونست ، عاشق نیست......
از همه ی دوستان عزیزم که با ارسال پیام تسلیت گفتند، بسیار سپاسگزارم. جملات، حرفها و حضورتان، برای من با ارزش و قابل تقدیر است. همراهی شما دراین اندوه برای من دلگرم کننده بوده و خواهد بود....
تنهایی را ترجیح بده به تنهایی که روحشان با دیگریست ! تنهایی تقدیر من نیست ، ترجیح من است ......
برای کشفِ اقیانوسهای جدید ،باید جرات ترک ساحل را داشت ...این دنیا ، دنیای تغییر است نه تقدیر !...
همیشه در دسترس بودن لزوماً چیز خوبی نیست...یه وقتایی باید قایم کنین خودتونو،یه وقتایی باید نباشین،یه روزایی باید اونقدری دور باشین که غیر ممکن به نظر بیاین، که محالِ ممکن باشین...آدما به بودنای همیشگی عادت می کنن،عادی میشه براشون هر حضور مداومی،مثل گلدونی که انگار تقدیرِ ازلیش روی میز بودنه تا به ابد، محکومه به بودن و موندن انگار!اما همون آدما، خوب قدر نداشته ها و درد نبودنارو میفهمن، تا آسمون ابری بشه دنبال خورشید می گردن و از خو...
امیدوارم بابانوئل به جای کادوی زیباتقدیر زیبا برای تو هدیه بیارهتقدیر خوب رو نمیتونی الان حس کنیاما در آینده میفهمی بهترین آرزو رو برات داشتم سال جدید مبارک...
اوضاع همیشه همینطور نمی ماندروزی می رسدمعجزه ای اتفاق می افتدو تو آنقدر عاشقم می شویکه هیچ صداییجز ضربان قلبم نمی شنویو هیچ راهیجز چشمان نم گرفته ام نمی یابیآن روز که به من می رسیزمین از گردش باز می ایستدبرگ های سرگردانبه شاخه ها باز می گردندو آسمان باران یاسبر پیکرمان می ریزدآغوشت را باز می کنیبه روی انتظار سالیانمدیگر عشق را مرزی نمی ماندکه آن لحظهخدا از سر شوقباران را کنار زدهو خودش برایمان می باردو تو...
خوشبختی من در بودن با توست و روز تولد تو، تقدیر خوشبختی من است.تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی. زیباترین گل های دنیا تقدیم به تو تولدت مبارک عشقم...
بزرگ فکر کن تقدیر”تقویم افراد عادی است …وتغییر”تدبیر افراد عالی …...
دوست داشتنِ تو در من اینگونه است که هر بار سعی کرده ام فراموست کنم، بیشتر حواسم جمعِ تو شده...بیشتر عکسهایت را تماشا کرده ام...بیشتر در خیالم با تو زندگی کرده ام... از عهده یِ هر کاری برمیایم جز دوست نداشتنِ تو...سر کردن بدونِ خیالِ تو...نفس کشیدن بدونِ یادِ عطرِ خنده هایِ تو......در آن دوری و بدحالی نبودم از رخت خالیبه دل میدیدمت وز جان سلامت میفرستادمسزد کز خونِ من نقشی برآرد لعلِ پیروزتکه من بر دُرج دل مهری به جز مهر ...
تقدیر من از بند تو آزاد شدن نیستدیدی که گشودی در و من پر نگشودم...
سوسکی که دویدن بلد نیست به دمپایی میگه *تقدیر*...
اگر در تقدیرت باشد دنیا هم برای رسیدن به او کوچک است ولی اگر در سرنوشتت نباشد حتی در کوچه ی بن بست هم به همدیگر نمی رسید......
خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من استتو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندیزیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ،بهترین عشق دنیاتولدت مبارک...
هرچه هست جز تقدیری که مَنش می شناسم نیست !دستهایم را برای دستهای تو آفریده اندلبانم را برای یادآوری بوسهبه وقت آرامش ......