متن آغوش
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات آغوش
و آغوش تو تنها ساحلی ست
برای زنده ماندن...
ارس آرامی
سر برگزار بر بالین شکسته های قلبم
بال یخ زده اشک هایم را حس میکنی؟!
عجیب شاکی ست چشمانم از روزگاری که بی تو میگزرد
کمی بدم از عشقت در ضمیر ناخودآگاهم، میخواهم دچار شوم، دچار تو، دچار عشقی که پایانش آغوشی از جنس بند تن تو باشد......
«فاطمه دشتی»
در آغوش بکش مرا
چنان محکم..
که فاصله ای میانِ من و تو دیده نشود (:
نویسنده: nazanin Jafarkhah
کفشانم را جفت کردم آمدی و کفش هایم را بین کفش هایت گزاشتی و همان گونه رهایش کردی
کفش های مرا در حصار آغوشت قرار دادی
در حصار آغوش کفش هایت
کفش هایم از آن روز
در حصار آغوش کفش هایت مانده
اما خودم چه؟
تو رفتی
دلتنگی آمد
و...
ردّ بوسه هایت
بر لب هایم ماسیده ست
سهمگین وُ،
--کشنده!
...
برایم،
فاتحه ای بخوان وُ،
آغوش بگشا
تا لاَشه ی مهجورم را
در بهشتِ \سینه ات\
--دفن کنم!
سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
این روزها
حکایت من و عشق
حکایت زمستان و زردآلو ست
وسط سرما و برف و بوران
دلم هوس آغوش کسی را دارد
که نمی آید
که نمی ماند
که نمی رسد
که نیست!