متن تلخ
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تلخ
پشت چشمام دو فنجون قهوه و چند تا کتاب شعر گذاشتم
شاید یه روزی از همین کوچه های شهر بی خبر
بیای
بخوای برام شعر بخونی
و من سرتاپا ،با عشق گوش بدمش
آره چرا میگم چشمام
میدونم رفتیا
ولی خب هنوز پشت چشمام که جاموندی!!!
✍مهدیه باریکانی
|□هستی اما .......کمرنگ
|◇حرف میزنی اما ......تلخ
|♡محبت میکنی اما ....سرد
|^چه اجباریست در دوست داشتن من ؟!
نگاهش
از دهان افتاد
شیرینی ندارد
دلم
اما هنوز
تلخی نگاهش را خریدار است...
(فروغ گودرزی)
میدانی
هنوز هم هر شب در سکوت و تنهایی هایم خاطراتمان را مرور میکنم
دلم برای صدایت،خنده هایت تنگ شده است
کاش میشد
پناه ابدی قلبت باشم
کاش برای یکبار هم شده طعم آغوشت را میچشیدم
گویا سرنوشت با ما یار نبوده است که اینطور ما را از هم جدا...
انگار قهوه تلخ بر روی تقویم ریخته شده
که اینگونه روزهایم تلخ شده است...
شقایق باباعلی
کاش هیچ وقت به اون نقطه نرسین که با تموم وجود بپذیرین، واقعا اوضاع همینه که هست و من هیچ غلطی برای تغییرش نمی تونم بکنم¡
تلخ ترین حادثه قرن این است
انسان از خودش فرار کند
از زادگاهش، از پدر مادرش
از مکانی که زندگی میکند
از چهره اش، از زبان مادری اش
گریز کند از هرچه که مربوط به خودش است و نقابی برچهره بگذارد که هیچ گاه \خودش\ نبوده
قصه رابطه ها قصه هرزدلان قصه دخترک زیبارو قصه ان پسر فکر پلید قصه خنده تلخ قصه زود گذر قصه زندگیه شومه پسر قصه ان دختر ناز که شدش بازیچه دست پسر قصه یک یار دروغ در قصه تلخ فکر یک ذهن شلوغ...
نجمه خسروی
\0624\
مثل صفر قبل از اعداد
همون قدر بی تاثیره¡
امید دادناتون رو میگم...
\فاطمه عبدالوند\
(( نیمه تاریک اتاق))
در نیمه ی تاریک اتاق
تصویر تار زنی
که به سوگ شعرهایش نشسته بود
دیده می شد
بوسه های نکرده اش را
حریصانه
از شمشاد های جامانده در گل های پیراهنش
با لبخندی غبارآلود می چید
بر خاکستر سوخته ی خاطراتش
بر هجرت گرمای تنش
عریان...
انگشتانم بین کلید های سیاه و سفید پیانو میلغزد...
نُت به نُت از شعری مینوازم که موسیقی اش همانند آغوش توست...
درست وسطِ نواختن یک نُت را اشتباه زدم...
اشک از گونه هایم جاری شد و بارِ دیگر تو را به یاد آوردم!
این افکار آخر مرا به کشتن میدهند......