متن دلتنگی عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات دلتنگی عاشقانه
احساسم
جاریست در چشمانم؛
نگفته رازم را،
میدانی؛ میدانم؛
نگرفته نبضم را،
میفهمی؛ میدانی؛
نخوانده حسّم را،
میخوانی؛ میدانم؛
پس،
از چه روی نالانم؛ گریانم؟
پای این احساس،
میمانم؛ میمانم...
«احساس»،
صدای وزین ضربان قلب؛
ضربآهنگ شیوای صداقت سینه؛
و تپش شیرین نبض عاطفه است...
باید حرف مگوی دلم را،
با خامهای از جنسِ نابِ محبّت،
بر کتابِ عشق بنگارم؛
و با تمامِ وجود فریاد کنم:
با من بمان ای عشق!
با من بمان؛
و تکرارِ احساسم باش!
باید بگویم سخن با تو؛
با تو که تنها خاطرهی عشق منی...
باید،
با خامهای؛
از جنس محبّت،
بنویسم:
از دلم؛
از روحم؛
از جانم؛
که درگیر عشقی،
بی پایان است...
آمدم با تو باشم؛
فقط با تو!
و قلبم را برایت هدیه آوردم؛
در کادویی،
از جنساحساس؛
به رنگ محبّت!
امّا تو...
بازتابیست مرا؛
بازتابیست...
به تلافی شکستن قلبم؛
بازتابیست مرا...
میروی اما بدان،
حال پریشان من از، زلف پریشان روی توست.
به جهنمم کشانده، لب داغ مست تو.
من خواستم، تو نزاشتی.
تو فاصله گرفتی، دور شدی، نموندی. میدونی بهش فکر کردم، آره خواستم بشناسمت، درکت کنم، کشفت کنم برام جالب بودی.
چون برام ارزشمند بودی، میخواستم باشی، نمیخواستم بخاطر اینکه تلاشی برات نکردم خودمو سرزنش کنم. نمیخواستم با رفتارام آزارت بدم
پیوسته بارانیست چشمم، در نبود تو.
ساکنی در قلب من.
معنی عشق شاید همین باشد،
سکونت در میان قلب من.
وقت رفتن چشم تو بوسیدم و گفتم بمان،
اما نماندی.
لعنت به هوایی که تو را یاد من انداخت.
چه میشد ماهی عیدت خودم بودم به تنهایی
گهی با پشت ناخن میزدی بر شیشه ی تنگم
می خواهم فریاد بکشم اما بر سر چه کسی...
تو؟
هرگز...
می خواهم نفرین کنم چه کسی را...
تو؟
هرگز...
می خواهم یک دل سیر گریه کنم برای چه کسی...
به غیر از تو؟
هرگز...
و می خواهم بمیرم برای چه کسی...
باز هم به غیر از تو؟
هرگز...
آری...
شاید با تو به پایان برسد، این همه دلتنگی من.
کاش پر تکرار بود، لحظه ی بوسیدن تو.
همه چیزی تکراری بود، جز بودنت.
بغض مرا شکست، خاطراتت.
نیازمندم به یک آغوش، به یک بوسه، به یک تو.
از تو فقط یه خاطره مونده به جا.
چشم تو و چشم تو و چشم تو.
عاشقی قصه ی تلخیست میان من و تو.
که فقط من به تو دل بستم و تو بی خبری.