متن زمستان
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زمستان
فصل زمستان که میشود همه نگران سرمای استخوان سوزش هستند ..!!چرا نگرانید .!هوا سرده میدونم.! ولی میتونیم سرمای زمستونو با دل هامون گرم کنیم زمستون سرده ولی دلمون گرمه ..!میگی گرمه چی؟ گرم کی؟ گرم اونایی که دوسشون داریم ..♥️🫂دلارام امینی🫂♥️
زنده اگر ماند شقایق
بیا زمستان را
عروسش کنیم!
و چقدر یک فصل کم است
برای باریدن تو
کاش لااقل کلاغی بودم؛
بی لانه
یلدا
به یلدا می سپارم آخرین برگ بهارت را
تماشا خانه فصل پر از رنگ و نگارت را
پس از پاییز شورانگیز غرق عشق و زیبایی
به رویا می سپارم پیچ و تاب شاخسارت را
تو را از کوچه باغ رفته بر تاراج می چینم
به فردا می سپارم رونق...
از خانه ی ما بهار را دزدیدند
دلگرمی عشق و یار را دزدیدند
ما فکر زمستان و شب یلدایم
دزدان شب و انتظار را دزدیدند
اعظم کلیابی
بانوی کاشانی
های زمستان!
همین که یخ ها را
از روی ِ کبودی های زیر چشمانت کنار بزنم
بهار سبز می شود ..
زمین سرد و سپیده در زمستان
وَ باران هم ، شدیده در زمستان
جوان ، تو لایق شادی و عیشی
دوام گل ، بعیدِ در زمستان
بیا به دیدنم که سفید است، ای جان
برف آمده سرد است بغل می چسبد
ارس آرامی
چه برفی روییده !
کاش پانگذارد هیچ بهاری برآن
خُنُک بماند
دشت زمستان
« زمستون، برای تو قشنگه پشت شیشه؛
بهاره زمستون ها برای تو همیشه؛
تو مثل من زمستونی نداری؛
که باشه لحظه ی چشم انتظاری؛
گلدون خالی ندیدی؛
نشسته زیر بارون؛
گلهای کاغذی داری تو گلدون...».
تو دست بر موی معشوقه ای می کشی،
که در خیالت تا ابد خواهی داشت....
پاییزدارد آخرین نفس هایش را میکشد و دگر عمری باقی نمانده! اما در آن سو زمستان آبستن است! ودرانتظار دختری سفید رو به نام آذر نشسته است....!
Sogol
مزرعه مرده است
صدای نفس های باد را میشنوی؟
مترسک آن طرف جالیز منتظر های و هوی
کلاغ های سیاه مانده است...
مزرعه مرده است
کسی انگار از آنطرف گندم زار مرا صدا میزند
منی که یک عمر است زمستانم ...
آ ی زمستان...
کوتاه بیا
این همه برفت را به سینه نزن
من فصل ممتد کولاک قطبیم
فاطمه بلندکردار
گاهی زمستان حرف میزند، ابر ها برف ها وکوچه هایش ...!
میگوید از حکمت، می اموزد صبر را
میگوید از غم
گویی غمگین است؛
عنوان: دانه های برف
چقدر دانه های برف را دوست دارم!
برایشان فرقی ندارد کوه باشد یا جنگل،همه را به یک رنگ سفید می کند.
یک رنگی شان را دوست دارم.
می توانی رد پایت را با خیال راحت همه جا، جا بگذاری.
پاییز نیست که بگویی خش خشِ، برگ...
باید از این فصل دوری کنیم
من به زمستان میروم
تو در بهار
کنار شکوفه ی آرزوها
منتظر بمان
مینا نیک خواه