متن سکوت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات سکوت
هیچی کهنسال
با عصایی از سوزن
روی تداوم سکوتم راه می رود ...
بی فایده ست !
بیداری ام ،
با این غم سنگین بعد از تو
خواب رفته است!
جلال پراذران
سفیر اهدای عضو
فعال محیط زیست
🍁امسال حال پائیزمان خوب نیست!
به جایِ برگ های زرد و نارنجی آدم های سرزمینم می ریزند. به جایِ بویِ نَم باران، بوی آتش راهِ طرقبه، بلال ذغالی و نوشیدن دوغ آبعلی، بوی اندوه و رنگ غم بوی الکل و راهروهای بیمارستان می آید. حال شهرم خوب نیست. شهری که...
همیشه افراد ساکت را دوست داشته ام. هیچ گاه نمی فهمی که با سکوتشان در حالِ رقصیدن رویاهای خویش اند و یا سنگینی بارِ غمِ زندگی را به دوش می کشند. افراد ساکت همیشه ذهن های پر سروصدایی دارند و دائم با خود و افکارشان در مجادله اند. هنگامی که...
من هر روز با او صحبت میکنم
در پشت میزی زیبا در کافه ای قدیمی
من غزل میشوم او شور میشود
من غرق می شوم او ناجی می شود
من مات می شوم او مبهوت می شود
من درد او درمان
او سرد می شود من گرما
من حرف می...
تاریکی ها اندک روشناییِ به جا مانده را، ناشیانه می بلعیدند.
آرامش در جوّی ناپایدار بود؛ رخت می بست و جایش را با نگرانی عوض می کرد.
عشق در میانِ ما غریبه و غرورش شکسته بود،
فکر فرار را به عمل تبدیل می کرد و تنفر به ریشِ ما می...
در آن هنگام که شب فریب ثانیه های خاموش را می خورد خواب همه جا را فرا گرفته است.
آسمان رنگ عوض می کند و پهنه به تاریکی می دهد.
خوف همه جا را گرفته است، ستارگان آن دم نور را به فراموشی می سپارند؛ اما همچنان زندگی ادامه دارد...
اکنون که زمان ایستاده است، من به دور ترین و کورترین نقطه ی افکار رسیده ام؛
پرسه میزنم و میگردم و میچرخم
و
پریشان این دنیا و ادم هایش هستم. همه در خودو خود در همه
و
همه در همه می چرخند و بیخیال هم راه بر هم گذر میکنند...
اینجا آدم هایی هستند که آرزو می کنند،
ای کاش معشوقه شان، کمی دلتنگ شود.
کاش در این دلتنگی هم، تنها نَمانند...
آدم هایی هستند که آنقدر از همراهِ قدیمی شان حرف می زنند،
که به گمانم دیگر، در و دیوار اتاق شان او را بشناسند!
مهمانِ همیشگیِ آن ها،...