متن عاشقانه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقانه
دوست دارم که عاشقت باشم
گوشه ای از سلایقت باشم
مثل دریای پر خروشی تو
کاش میشد که قایقت باشم
آسمانم همیشه میخواهم
مثل خورشید لایقت باشم
یا که مثل نسیم شالیزار
یار خوب و موافقت باشم
یا نه اصلا مثال ثانیه ها
همنفس با دقایقت باشم
من برای تو...
انگار چشمان قشنگت رنگ دریاست!
در ساحل آرامشش یک دشت رویاست
باز ازنگاهت می نویسم ،مثل دیروز
ابیات چشمانت عجب درگیر معناست
مغرور زیبایم، غزل جان گیرد از تو
چون آهوانه بودنت روح غزل هاست
پیشم بمان ،هم با دل من عاشقی کن
چون بی تو این خانه غمین وسرد...
آقا پسر، تو داروخونهی غمهای منی ...
هر وقت دلم درد میگیره، فقط لبخند تو نسخهی نجاتمه. تو همون هیوسینی که دردهای بیدلیل دلمو آروم میکنه، همون آموکسیسیلینی که عفونتِ نبودنت رو از تنم بیرون میکشه.
وقتی بیتاب میشم، تو مثل یه دوز دیازپامی، آرومم میکنی. وقتی دنیا سم میریزه...
سلام جگر گوشهی قلبم ؛
صبحت بخیر قند روزای تلخم ...
بیتو این صبحا فقط طلوع خورشیدن ، اما با یادت، طلوع لبخند و عشقه. تو برای من چیزی فراتر از یه عشق سادهای؛
تو آرامش بعد از طوفانی، نوری توی تاریکی، تپش قلبمی توی لحظهلحظهی زندگی.
دلم هرصبح، اول...
روح من راه طولانی طی کرده تا تورو پیدا کنه !
انگار قرنهاست دنبالت میگرده، از دل شبهای بیستاره تا لبخندهای محوی که فقط در خواب میدیدم.
تو اون نوری هستی که همیشه توی تاریکی دنبالش بودم،
اون صدایی که توی سکوت دنیا،آرومم میکنه. من قبل از دیدنت، دوستت داشتم....
غرقِ محبّت گشتهام، از جاریِ مهرِ نگار
با میلِ دل بگذاشتم، بر شانههای او، سرم
من، با شعورِ عاشقی، هر روز، عادت کردهام
برپا کنم بزمِ صفا، در پیشگاهِ دلبرم
او پادشاهِ دل شود؛ من چون ندیمی باوفا
پروانهوار و، پُرتپش، گردِ حریمِ سرورم
صد جام گیرم، از لبش؛ با بوسههای عاطفه
بهکام و رویایی شود، احساسِ پُرشور و، شرم
وقتی دلم گرفته ساقی چرا نیایی؟
زان باده ریز ساقی ، تا جان کند صفایی
دل خسته ام ز دنیا ، از خنده های کاذب
دیگر کسی نمانده ، جز تو به آشنایی
خــاکِ رهِ تــو ، به آسمـــان میارزد
یک ذرهیِ تو ، به صد جهان میارزد
دیروز شنیدم از صبا ، وصفت را ...
میگفت لبت ، به نقدِ جان می ارزد
در کوچههای خیسِ خاطره
با نام تو قدم میزنم...
پنجرهها
از بوسههای ناتمام میگویند،
و برگهای پاییزی
عطرت را به یادم میآورند.
زمان میگذرد
و من هنوز
در پی صدای قدمهایت
سرگردانم...
قـول دادم به خودم
بنویسم از تـو
بـنویسم از دل
دل بـی تاب و پـر از دلهره ام
هر زمـان
هر جـایی
از دَمِ صـبح که خـورشید جهان می تابد
تا غروبی که
دلم تنگ تو و دیدن توست
#بادصبا
این قلب من
نه در بارانی که می بارد
نه در پاییز خوش آب و رنگ
نه در جاده های خیس و خالی
فقط و فقط آنوقت که
زمان در گیسوانت گم می شود
و چشمانم غرق زیباییت می شود
و جانم ذره ذره برایت آب می شود
عاشقانه می...
شدم مست از شراب گیسویت و نازها کشیده ام
چگونه شرح دهم که چون تو یار زیبا ندیده ام
به باغ زندگیم آب حیات شدی چنان که در
بوستان دل شکوفه زد دوباره شاخه های تکیده ام
گر زبان قاصر و چشمها مات و درحیرتم
انصاف نیست بگویی به آخر...
من از تبار عشقم و داغ دل دیده ام
چگونه شرح دهم زِ عشق خیر ندیده ام
گویند که عشق می مست ناب است وبس
می مست ناب هیچ، تلخی اش چشیده ام
جز عشق تو عشق دیگر ی ندیدم چون
از برای تو کور گشت دل و دیده ام...
به جان و دل هنوز هست شور عشق و عاشقی
لیک از فراق یار به خلوت خویش درد میکشم
گویند به ظاهر خوش خوشان عشقم گشته است
لیک جام شراب عشق بسان زهر میچشم
مستی رسیده است به چشم و اشک و جان من
چون شراب عشق با تلخی غمت...
هر بار که در فکر تو غرق شدم
زنده باز نگشته ام
از وقتی چشماتو دیدم،
بی خوابی شده مهمون هر شب چشمام.
از وقتی که چشم تو به چشمم افتاد.
شده مهمان شبم، چشم تو و بیداری.
سلامی به گرمایِ چشمان یار
که دل برده از جان و از روزگار
بگو عاشقی تا که جانم فدایت کنم
اگر تو بخندی ، دلم را به نامت کنم
✨❤️
@bzahakimi
نفسی هست هنوز
احساسی
در امتدادِ عاطفه
میتپد
نبضی
در جریانِ زندگی
دل دل میزند
و هنوز هم میشود
همصدا با
حسّ سپیدِ کاینات
عاشق شد