متن عاشقی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشقی
روزهای پاییزی می گذرد
و برگهای درختان در انتظارت بی جان می شوند
اگر آمدی، سر راهت نخ و سوزنی بیاور
تا آخرین برگها را بدوزیم.
برگهای درختی که دیروز کنارش بودیم!
نه،شاید سپتامبر بود؟
دیوانه شده ام!
شاید سال ها قبل...
بگذریم
نیمه نوامبر نزدیک است، آخرین برگها در...
من اگر روزی بخواهم عشق نقاشی کنم
یکطرف دل یکطرف اعجاز را خواهم کشید
نقش تنهایی خود را یک قناری در قفس
آنطرف با عشق تو پرواز را خواهم کشید
عاشقی را گر بخواهم با قلم معنا کنم
نقشی از یک کوچِ بی آغاز را خواهم کشید
گر بگویی عشق...
دست مریزاد که بی من میتونی
منو از تو دلت می پرونی
کاش کمی حال من رو بدونی
میری موهای من گندمی شه
کاره من بغض و سردرگمی شه
عاشقت شاعرِ مردمی شه
واسه قلبم تو فرمانروایی...
این همه زار زدم پس کجایی!؟
از خودی می خورم دردم اینه
بسمه...
عشق درد است اما تو دلیلش باشی هیچ عیبی ندارد
تا زمانی که با هم هستیم ، حاضرم هر دردی را تجربه کنم
اشک باران
پنهان کردن بی فایده است.
آدمی وقتی عاشق می شود،
چنان خواب که از چشمان کودکی جاری است؛
نگاهش همه چیز را لو می دهد...
در کنارت حضرت محبوب و جانان نیست، هست؟
لحظه لحظه منتظر ماندن که آسان نیست، هست؟
دل گرفتار کسی باشد که سهم دیگری ست
هیچ فرقی بین آزادی و زندان نیست، هست؟
تو کنار خاطراتش، او کنار یار خود
حال تو با حال او هرگز که یکسان نیست، هست؟
گرچه...
دل را چه کنم...
در عاشقی و شعر تو باران آمد
از گوشه چشم من هزاران آمد
اشکم لب و گونه را دوانید و برفت
دل را چه کنم هق هق و نالان آمد
1401/05/24
در خانه فاجعه فریاد می کشد ریشه از دل خاک می کشد هر روز
عاشقی در فراق معشوق اش با غم تریاک می کشد هر روز
می کشد با غم عشق سوخته را می برد با خود تا رها باشی
می برد تا پوچ تر از پوچ شوی در نقش...
در پریشانی موی فر یار
در هراسانی چهره اش بی اختیار
دل سپردم دل که بردش بی رحم
گیر کرد دلم به مویش در خم
ناگهان سر داد فریاد عقلم
به سطوح آمددگر او کم کم
وای ای دل که تو خاموش باش
کم بگو باشی برایم ای کاش
دل...
سخن عشق را دوست می دارم
و بر دیده های خود لازم می دانم
که زیبایی عشق را بیننده باشند
و بر این باورم که عشق را باید فهمید
و آمیخته خواهم کرد
جوهر عقل و قلب خویش را
تا در رویای نزدیک بودن به تو
به معنای حقیقی تو...
[بسم الله الرحمن الرحیم]
دل به تو دادم و چیزی جز نگاه تو از قاب عکست نصیبم نشد.
تنها کسی شدی که دل از من ربایید.
می دانی چرا؟
زیرا آهن ربای مهربانی و عشقت بد جور گیرا بود.
هرچند....
نگاهت کردم، نگاهم نکردی...
عاشقت شدم، عاشقم نشدی...
مهم بودی،...
ای خزان از عشق بالاتر چه میدانی بگو
رنگ زیبایت چه زیباتر چه میدانی بگو
گیسوانت سنگفرش عاشقان
عاشقان را عاشقی کردن چه میدانی بگو
کی تموم میشن روزای بی تو کی نمیبینم چشمای خیس ازچشمای تومن خیلی دورم نمیرسه به غم دیگه زورم
عاشقی را شرط اول ناله و فریاد نیست/
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست/
عاشقی مقدور هر عیاش نیست/
غم کشیدن صنعت هر نقاش نیست...
یک بوسه از آن لپ تو با ناز گرفتم
خود را که به آن راه زدی باز گرفتم
انگشت تعجب زده ات را که گزیدی
لب های خجالت زده را گاز گرفتم
از باغ لبت مست شدم مثل قناری
حتی سر تو مدرک آواز گرفتم
دارم زده موهای تو با...
دل اگر عاشق نباشد ساز می خواهد چه کار؟
بی تو این اشعار من آغاز می خواهد چه کار؟
با بنان خود چه زیبا می نوازی تو، ولی
شور شیرینم دگر شهناز می خواهد چه کار؟
در نگاهت با نگاهم حرف ها داری ولی
مرد عاشق در نگاهش راز می...
و من آهسته آهسته
آرام آرام
در لحظه ای که فکرش را هم نمیکردم
با نیم نگاه تو
با موهای پریشانت
و خنده های ریزت
از این رو به آن رو شدم
بله
من از دوباره متولد شدم
کجا بودی
کجا بودی؟
زندگیم
که این همه من ،سیاهی دیدم...
✍مهدیه...
🌿🌿
شاه بیت غزلم گیر دو چشمان تو شد
دل غمدیده ی من بند به زندان تو شد
روزهایم همه رفتند و غمت باقی ماند
چشم هایم به رهت مانده و گریان تو شد
همه جا پر شده بود از بدی و ظلم و جفا
خوبی و مهر و صفا...
پرسید: چند بار دیدیش که اینطور عاشق شدی؟
گفتم : یک دو نگاه
پرسید: چند وقت است گرفتارش هستی؟
گفتم : سالها