متن عاشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عاشق
بین خودمان باشد عاشق که شدم مُردم
او خیره به من زل زد من نیز تکان خوردم
بین خودمان باشد دل محو نگاهش شد
تا خواست بجنبد دل افتاده به دامش شد
بین خودمان باشد آبم شد و نانم شد
مثل خوره ام میخورد غارتگر جانم شد
بین خودمان باشد...
ایستاده ام
در هوایی که هوای تو را دارد
شهرمان به شوق پاکی قدم هایت لباس تماما سفیدش را به تن کرده
و تمام جاده های منتهی به تو
با عشق انتظار امدنت را می کشند
و من موهایم را نبافته ام
تا لحظه ای که از راه برسی، همچنان...
یک جفت پرنده ی عاشق
کنار پنجره ای در خیابان
کز کرده اند در سکوت رنگارنگ پائیز
خنک هوایی ست که می وزد
و خیابانی که انتظار تو را می کشد
رعنا ابراهیمی فرد
یک نفر دل به شما بست، همینست که هست
اگر او عاشق اگر مست، همینست که هست
بی تو این ثانیه ها را نفسی بند نبود
اسم این حادثه عشق ست، همینست که هست
مثل جنگاور رومی که برای تو نهد
جان خود را به کف دست، همینست که هست...
رفتنت رفتن جانست کمی حوصله کن
آتشی بر دو جهانست کمی حوصله کن
ماه بیرون زده گاهی به تماشا بنشین
عشق بی پرده عیانست کمی حوصله کن
چشم تو چشمه ی عشقست و نگاهت چون رود
رود عشق تو روانست کمی حوصله کن
خنده بر روی لبت باز قیامت کرده...
رفتنت رفتن جان ست کمی حوصله کن
آتشی بر دو جهان ست کمی حوصله کن
ماه بیرون زده گاهی به تماشا بنشین
عشق بی پرده عیان ست کمی حوصله کن
چشم تو چشمهٔ عشق ست و نگاهت چون رود
رود عشق تو روان ست کمی حوصله کن
خنده بر روی...
چه کنم آدم سابق بشم دوباره بایادت عاشق نشم
یک نفر دل به شما بست، همین ست که هست
اگر او عاشق اگر مست، همین ست که هست
بی تو این ثانیه ها را نفسی بند نبود
اسم این حادثه عشق ست، همین ست که هست
مثل جنگاور رومی که برای تو نهد
جان خود را به کف دست،...
تورا همانند مهر خورشید که از گریبان شب بیرون می آید
تا باز با بوسه ای بر لبان صبح عاشق شود، دوست می دارم
ارس آرامی
آقای کاظم بهمنی یه شاه بیت خیلی قشنگ دارن که میگه:
دلبرت هر قدر زیباتر، غمت هم بیشتر
پشت عاشق را همین آزارها تا می کند
این تک بیت خیلی زیبا غم عاشق رو به تصویر کشیده. بنظرم زیبایی ای که آقای بهمنی ازش حرف زدن نه تنها ظاهری نیست...
من شکستم تا تو را عاشق کنم
بعد من باران فقط آب است و بس
هر که بعد از من سراغت را گرفت
زشت یا زیبا فقط خواب است و بس
ارس آرامی
×
مثل من هیچ کسی آه ،گرفتار تو نیست
هیچ کس جز منِ مجنون که سزاوار تو نیست
درد شیرینی و ای شور تو افتاد به جان
آه فرهاد چو من ،تشنه ی دیدار تو نیست
ناعلاج است غم عشقت و درمان نشود
مثل من هیچ کسی عاشق و بیمار...